
***
یکی از اهداف جنگ نرم استکبار جهانی علیه ایران، تغییر سبک زندگی مردم است. این هدف توسط آنها چگونه دنبال میشود؟
هدف جنگ نرم دشمن، شبکههای ماهوارهای و سایتها و رسانههای مکتوب آنها، تغییر هویت، افکار، ارزشها، آداب، پوشش، گفتار و هنر است. حتی کاهش جمعیت یک ملت هم میتواند ناشی از تبعات جنگ نرم باشد. لذا با وسایل مختلفی مثل تحریک، شایعهپراکنی، سیاهنمایی، بزرگنمایی، اشرافیگری، تجملگرایی، مصرفگرایی، احساس خستگی، بیتفاوتی، افزایش توقعات، ایجاد هرج و مرج، قبیلهگرایی و قومیتگرایی، آزادی مطلق و بی حد، بی بند و باری و به تعبیر مقام معظم رهبری ولنگاری، بی نظمی، بی حجابی، اعتیاد، فساد و فحشا، چیزهایی است که هریک از آنها در جنگ نرم، میتواند یک ملتی را تغییر دهد.
همان طور که فرمودید از جمله اهداف جنگ نرم استکبار جهانی علیه ایران تغییر سبک زندگی مردم است. در مرحله اول از اسلام انقلابی و ارزشهای اسلامی به مردمی و در مرحله بعدی همین طور به ترتیب لیبرالیستی، بعد بی تفاوتشان کند، بعد سکولارشان کند و بعد ضد انقلاب و اسلامشان کند، تقدس زدایی کند، کثرتگرایی را مطرح کند، نفی الگوگرایی داشته باشد، بگوید برای چه دنبال کسی یا الگویی تحت عناوین جهانیشدن و امثالهم میروید.
نتیجه این، اسلامستیزی و اسلام هراسی، ایران هراسی میشود که دشمنان اسلام در رأس برنامههای خود ناکارآمدی انقلاب اسلامی را مطرح میکنند که کسی جذب ایران اسلامی نشود و از آن الگو نگیرد. وظیفه والدین، معلمین، اساتید، صدا و سیما، روحانیت و مدیران در تربیت نسلی که باید در برابر این جنگ نرم دشمن مقابله و دفاع کنند خیلی سنگین است؛ بلکه باید همه را واکسینه کنند تا بتوانند مقاومتشان را ادامه دهند و سپس به آنها تهاجم کنند یعنی از حالت دفاعی به تهاجمی و آفندی مثل جبهههای نظامی تغییر وضعیت دهند.
اینجا دیگر مثل جنگ سخت نیست که انسان بفهمد چه کسی میجنگد چون وقتی کسی در جنگ سخت زخمی میشود، به آن جانباز میگویند و وقتی کشته میشود شهید محسوب میشود و یک ارزشی دارد؛ ولی در جنگ نرم اینطور نیست، کسانی که در کنار ما هستند ممکن است که فرزند بنده در منزلم باشد و این از طرف دشمن تیر خورده باشد نه جانباز محسوب میشود و نه شهید میشود، بلکه هویت خود را از دست میدهد یعنی برعکس میشود و این فرد ضد ارزشها میشود، معتاد میشود، یک فرد وابسته و بیگانه میشود، فردی میشود که از اعتقادات تهی است و بعد به خودکشی روی میآورد، فرار میکند، خارج میرود، ارزشهای خود را ترک میکند. این تأثیر جنگ نرم است که باید در این زمینه خیلی دقت کنیم.
در مورد سبک زندگی، حتی در خانوادههای مذهبی هم مصداقهایی متأثر از جنگ نرم، وجود دارد. چند مورد از این مصداق ها را مطرح بفرمایید.
وقتی یک فیلم یا سریال، چه داخلی و چه خارجی پخش میشود، تأثیر میگذارد. مثلا در حجاب تأثیر میگذارد. وقتی یک فیلم هندی، کرهای یا چینی پخش میشود در آرایش فرزندانمان، در نحوه رفتارشان، بر نحوه آداب معاشرتشان تأثیر دارد. یک فیلمی که در آن پلیسی را نشان میدهند که مثلا در سر بزنگاه به قول معروف سیگاری را چاق میکند و بعد آن مجرم را دستگیر میکند یا یک عملیات پلیسی را انجام میدهد ناخودآگاه این به فرزند ما القاء میشود که تو باید برای پیشبرد اهدافت از سیگار کمک بگیری. وقتی فیلمها و کتابهای هری پاتر پخش میشود به جای اینکه فرزندانمان را به معنویت صحیح یعنی به خداباوری برساند، از آن دور میکند و به خیالات و اوهام میبرد. فیلمهایی که به عنوان دایناسورها و موجودات فضایی و... میسازند، تمام بچهها را در ترس و تهی کردنشان فرو میبرد و دیگر اینها هویتی ندارند، از همه چیز و همه جا میترسند. چگونه میتوانند در مقابل دشمن بایستند؟ همواره در اوهام خود با موجودات ماورایی میجنگند. اینها خیلی مضر است. متأسفانه ما چیزهایی چه به عنوان بازی یارانهای، فیلم، کتاب و... مطرح میکنیم، نمونههایش را میبینیم. مثلا فیلم یا سریالی که میآید، حالا اسم نمیبرم، آن تکیه کلام یا ادبیات و الفاظ و رفتار در جامعه به سرعت پخش میشود و تا مدتها همه آن را تکرار میکنند، چرا تکرار میکنند؟ پس معلوم است که اثر دارد.
رهبری در سخنانشان فرمودند که شما بهعنوان فرماندهان جنگ نرم به میدان بیایید. آیا این به معنای این است که نباید مسئولین ما فرماندهی کنند و فقط مردم، جنگ نرم را فرماندهی کنند؟
جنگ نرم جنگ سخت تفاوتهایی دارد. باید فرماندهان جنگ سخت آداب و آموزشهای نظامی را دیده باشند، هرکس نمیتواند آن را اداره نماید. باید آموزش مخصوص نظامیها را دیده باشند ولیکن ما میگوییم جنگ نرم شامل همه ملت میشود، از پیر تا جوان، همه قشرها را دربر میگیرد، پس باید در مقابل آن مقابله عمومی شود یعنی باید ملتی قیام کند. اگر ملت بخواهد قیام کند تا دفاع همه جانبه، همه نسلها، همه قشرها باشد بالتبع باید مجهز شوند. اینجا هر فردی به عنوان سرباز است. اگر هر فردی اطلاعاتش بیشتر باشد، یعنی وقتی استاد دانشگاه باشد، فرمانده میشود، اگر دانشجو باشد، افسر میشود، اگر نوجوان باشد مثل سرباز میشود. ما میتوانیم این فرماندهها و این افسران و این سربازان را تسلیم دشمن کنیم یعنی در واقع در این جبهه نبرد همه آنها نابود شوند و میتوانیم برعکس هرکدام را به یک رزمنده قوی مبدل کنیم تا ما بتوانیم این جنگ را درست اداره کنیم یعنی هم خوب دفاع کنیم و هم تهاجم و آفند و پدافند خوبی را در مقابل آفند دشمن داشته باشیم. این باید همه جانبه باشد. اگر همه جانبه نباشد بالتبع همه درگیر هستند. بله مسئولین نظام سیاستگذاری و هدایت میکنند؛ ولی آن کسی که باید در این میدان و عرصه وارد شود، تک تک آحاد ملت هستند مثلا اگر وزارت مخابرات یا نیروهای مثلا دستگاههای مخابراتی و شبکههای الکترونیک را گسترش میدهند یا مجوز میدهند یا ایجاد میکنند یا حمایت میکنند یا بسترسازی میکنند، کار اساسی را انجام میدهند ولی آن کسی که در این شبکهها کار میکند، مثلا در شبکه اجتماعی تلگرام کار میکند، آن چه کسی است؟ مسئول یک نفر است یعنی آنجا دیگر نمیتواند فرماندهی داشته باشد؛ بلکه ما هستیم که هر کداممان به یکباره یک شبکه با چندین هزار عضو میسازیم که به او میگویند که فردا به فلان جا بیا یا فلان کار را کن یا فلان شایعه را پخش میکنند و بعد چه آثاری دارد. مثلا وقتی در سعودی اتفاقی میافتد مثلا شیخ نمر را اعدام میکنند نیروهای ما در یک شبکه ممکن است بگویند که به جلوی سفارت بریزند، اصلا ممکن است دشمن بگوید که بریزید و حمله کنید و سفارت را بگیرید و بعد سبب شود که بهانه دست سعودی افتد و به این عنوان روابطش را با ما قطع کند یا ما را در جهان محدود کند یا مثلا ما را در مجامع بینالمللی محکوم کند. پس ببینید با ابزار جنگ نرم، جنگ سخت و یک جنگ سیاسی و دیپلماسی را سامان میدهند و بدون اینکه ما خود بخواهیم یک مرتبه در دام این شبکه میافتیم و میبینید که چه شده است. ممکن است از احساسات پاک مردم در این زمینه استفاده منفی شود، بالتبع مثبت آن هم هست. چه منفی، چه مثبت وجود دارد.