
مجانیه فرهنگی
بدون شک یکی از الزامات جامعه برای پیشرفت پویایی و تولید پرداخت مالیات توسط مردم و هزینه کردن آن مطابق قوانین برای امور مربوطه است. مالیات را میتوان یکی از منابع در آمد برای دولتها دانست. اما در این بین با توجه به اهمیت برخی فعالیتها در کشور با توجه به سیاستها و اهداف میتوان بخشی از این در آمدها را نادیده گرفت. یکی از این دسته فعالیتها که شاید دیر بازده ترین، بعضا کم سودترین و بعضاً شاید از نظر اقتصادی زیان آور نیز باشند، فعالیتهای فرهنگی هستند. در قانون معافیت مالیات در موارد متعددی آمده است. مواردی که برای پرداخت نکردن مالیات دارای مجوز قانونی هستند. بدیهی است این قوانین برای رونق فعالیتها و برنامههایشان تنظیم و اجرایی شده است. در ادامه به چند بند از آن اشاره میکنیم:
ماده ۱۳۹ ـ الف ـ موقوفات، نذورات، پذیره، کمکها و هدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی آستان قدس رضوی، آستان حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع)، آستانه حضرت معصومه (س)، آستان حضرت احمد ابن موسی (ع)، آستان مقدس حضرت امام خمینی (ره)، مساجد، حسینیه ها، تکایا و سایر بقاع متبرکه از پرداخت مالیات معاف است. تشخیص سایر بقاع متبرکه به عهده سازمان اوقاف و امور خیریه میباشد.
ب ـ کمکها و هدایای دریافتی نقدی و غیر نقدی سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران از پرداخت مالیات معاف است.
ل ـ فعالیتهای انتشاراتی و مطبوعاتی، فرهنگی و هنری که به موجب مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام میشوند، از پرداخت مالیات معاف است.
هنر هفتم
عرصه سینما یکی از فعالیتهای فرهنگی و هنری است که میتواند نقش اثرگذاری در سازوکارهای فرهنگی و فرهنگ سازی داشته باشد. عرصهای که این روزها میتوان گفت از هر قشری در آن سرمایه گذاری میکنند و بیشتر به وجه درآمدزاییاش مینگرند تا اینکه بخواهند به تاثیرش بر جامعه نگاه کنند. چندی پیش تابناک در مصاحبهای که با محمود دینی منتشر کرده بود، از سرمایه گذاری عجیب بابک زنجانی در عرصه سینما خبر داده بود. دینی گفته بود: «سرمایه گذاری های آقای زنجانی در عرصه فرهنگ طی چند سال گذشته بسیار گسترده بود. ۲۵میلیارد در حوزه سخت افزاری سینما سرمایه گذاری شد، به ۱۷ فیلم سینمایی برای ساخت تجهیزات داده شد، سه فیلم توسط او در سینمای ایران سرمایه گذاری شد.»
با این توصیف یک سوال پیش میآید و آن اینکه با چنین سرمایه گذاری عریض و طویلی بابک زنجانی دنبال فرهنگ سازی انقلابی یا اسلامی برای نظام و مردم جامعه بوده است؟ یا اینکه این راه فراری برای پیش برد اهدافاش بوده یا اینکه به دلیل علاقه و دغدغه اقدام به چنین سرمایه گذاری کرده است؟ یا...؟
کتاب و کاشت مو
داستان نشر و فروش کتاب در کشور قصهای غصه دار است. تعداد تیراژ کتاب یکی از نشانههای تعلق مخاطب به کتاب است. شمارگان ۷۰۰ جلد کتاب در کشور ۷۵ میلیون نفری یکی از این نشانههای تلخ است. دردناکتر آنکه قسمت عمدهای از همین تعداد کتابها در انبارهای ناشران خاک میخورند و تعداد معدودی با هزار ترفند و تردستی از فروش امانی و دریافت مبالغ فروش با اسناد طویل مدت و برگزاری نمایشگاه های شهر به شهر و دادن تخفیف فراوان به مشتری گرفته تا مبادله با کتاب ناشر دیگر برای فرصتی تازه پیدا کردن که شاید تعدادی دیگر فروش برود و در نهایت در کمال تأسف فروش به افرادی که کتاب را خمیر میکنند و با آن جعبه و کارتن میسازند.
عدهای معتقدند همین دلایل باعث شد که مدیران دولتی کشور در سال ۱۳۸۱تصمیم بگیرند بند (ل) ماده ۱۳۹ قانون مالیات های مستقیم را به تصویب مجلس شورای اسلامی برسانند. (قانونی که در بالای متن آمده است.) اما این در حالی است که در سال ۱۳۸۷ تبصرهای افزوده شد که شوکی عظیم به ناشران وارد کرد. سازمان امور مالیاتی وقت در دستورالعملی ناشران را از بند (ج) بهبند (ب) منتقل کرد! و استفاده ناشران از معافیت مالیاتی را منوط به رعایت الزامات خاصی کرد بدین ترتیب ناشران میبایست علاوه بر تحویل اظهار نامه دفتر درآمد و هزینه را نیز تهیه و تکمیل کنند و به سازمان مالیاتی کشور تحویل دهند.
شاید با ذکر اسامی بعضی از صنوف محترم که در این گروه هستند دلیل بهت زدگی اهالی قلم، کتابخوان و کتابفروش و ناشر را بهتر درک کرد. صنوفی که طبق این دستورالعمل ناشران به آنها پیوستند از جمله؛ سازندگان اعضای مصنوعی، لابراتورهای دندانسازی، مؤسسات ترمیم و کاشت مو، فروشندگان مصالح ساختمانی، عاملیت توزیع سیمان و مصالح ساختمانی، صاحبان دفاتر جهانگردی، شیرینی فروشان، طلا فروشان و....
به نظر شما امید داشتن به رشد انتشار کتاب با این وضع چگونه محقق میشود؟
به اسم فرهنگ به کام گزارش