
***
در مدتی که آقای ضرغامی در رأس صدا و سیما بود، فعالیتهای مختلفی انجام شد، از شما میخواهیم ارزیابی مختصری از فعالیتهای این رسانه در این مدت از نظر کیفی و کمّی بفرمایید.
صدا و سیما هم از این نظر که تنها رسانه ملی است و هم از نظر فراگیری و گستردگی که هیچ رسانه دیگری به پای آن نمیرسد، بسیار اهمیت و حساسیت دارد. تمام بحثهایی که در صدا و سیما مطرح میشود از این زاویه است و همگان به حساسیت و اهمیت این رسانه ملی اعتراف دارند و در عین حال بار بسیار سنگینی بر دوش مدیران صدا و سیما هست. از یک طرف توقعات متنوع، حساسیتهای مخاطبین از طیفهای گوناگون، مخصوصاً در سالهای اخیر رقابت با شبکههای ماهوارهای و کارکردهای متنوع رسانه ملی از آموزش و ایجاد سرگرمی در اوقات فراغت گرفته تا خبررسانی و اطلاعرسانی و از طرف دیگر تحولات اجتماعی اخیر و فاصله بین سلیقه و پسند نسل قبل و نسل جدید کار مدیران صدا و سیما را بسیار دشوار میکند.
در طول دورهای که آقای ضرغامی مدیریت صدا و سیما را به عهده داشته، گسترش کمّی صدا و سیما قابل مطالعه و قدمهای بسیار ارزشمندی در این زمینه برداشته شده است. علیرغم همه انتقادهایی که شخصاً نسبت به صدا و سیما همیشه داشته و دارم، نمیشود این حقیقت را نادیده گرفت که در طول این دوره رسانه ملی گسترش کمّی قابل ملاحظهای داشته است، مخصوصاً در جنگ نابرابر استکبار علیه رسانههای جمهوری اسلامی، روند رسانههایی مثل هیسپان تیوی (HispanTV)، (پرس تیوی (Press TV)، آیفیلم (iFilm) و امثال اینها بسیار قابل مطالعه است. در حالی که توسعه شبکههای استانی و شبکههای جدید سراسری مثل شبکه نسیم یا شبکه سلامت نقاط مثبت است. از طرف دیگر به جهت کیفی صدا و سیما بهرغم مشکلات و سختیهای موجود در عرصهها و بزنگاههایی توانسته است خود را با دقت با شرایط سازگار کند و در جاهایی بهخوبی پا به پای نیازها و تقاضاها جلو بیاید.
اما دو مسئله در مورد صدا و سیما قابل اغماض نیست. فاصله ادبیات برنامههای تلویزیونی صدا و سیما، با چنین جایگاه و موقعیتی با کیفیت استاندارد آن زیاد است و صدا و سیما هنوز نتوانسته است ارتباط شفاف، صادقانه و صمیمی را با مخاطب برقرار کند. اصرار بر حفظ یک زبان رسمی، لاپوشانی کردن بعضی موارد، عدم صداقت کامل و صد در صد با مخاطب باعث شده است، مردم گاهی از صدا و سیما فاصله بگیرند.
مبحث مخاطبمحوری در صدا و سیما همواره زیر سئوال بوده است. اینکه رسانه ملی باید دین محور باشد نه مخاطبمحور! صدا و سیما برای حفظ مخاطبش گاهی برنامههایی را ارائه میکند که در شأن تنها رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران نیست.
این بحث را نه فقط راجع به صدا و سیما در باره همه رسانهها داریم که همه رسانهها باید از نقطه عزیمتشان با مخاطب شروع کنند و به سمتی که برایشان طراحی شده و آن، رسالت و تعهد دینی و انقلابی آنهاست پیش بروند. رسانه را برای مخاطب اداره میکنیم، تولید محتوای رسانهای مستقیماً برای مخاطب است و اگر مخاطب نباشد هیچ کدام از اینها اصلاً معنی ندارند، پس به هر حال داریم برای مخاطب کار میکنیم، ولی گاهی ادبیات رسمی در توجیه امنیت ملی و حفظ مصالح نظام به سمت توجیه کلیشهای پیش میرود و همین باعث شده است صدا و سیما نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. در جاهایی رسالت و تعهدش را که بیان صریح و صادقانه مسائل است، از دست داده است.
نکته دوم سنگین و فربه شدن ساختار سازمانی صدا و سیماست که از اشکالات حرفهای است و باعث شده است هزینههایی بر صدا و سیما تحمیل شود که با استانداردهای رایج دنیا برابری نمیکند. به همین دلیل صدا و سیما برای تأمین این بودجه ناچار به آنتنفروشی میشود. این گردونه و سیکل معیوب که چون پول نداریم، نمیتوانیم برنامه کیفی تولید کنیم، چون نمیتوانیم برنامه کیفی تولید کنیم، مخاطب از ما فاصله میگیرد و پشت سر هم و متعاقب آن مشکلات بیشتر و نتیجهاش اتفاقی میشود که برای صدا و سیما افتاده است که برای اداره یک جمعیت چندین هزار نفری کارمند که بهجای کار حرفهای در اتاقهایشان مینشینند و بعضی از آنها میزان کار مفیدشان مثل کارمندهای دیگر ادارات ما از استاندارد رایج دنیا پایینتر هست، از کیفیت کارها میزنیم و در نتیجه حجمی از برنامههای نازل را به همراه حجم بسیار بالای آگهی در ساعات پخش و ضمن پخش برنامهها به مخاطب عرضه میکنیم، حتی برنامههای کودک و نوجوان که مخاطب معصوم و بیگناه آن کودکان و نوجوانان هستند، به صاحبان کالا و سرمایههای اقتصادی اختصاص مییابد. این از جمله مواردی است که قابل توجیه نیست و راههای عملی و منطقی برای حل این مشکل پیشنهاد و ارائه میشود که متأسفانه چندان توجهی به آنها نشده است.
بارها به دلیل انتقاداتی که به صدا و سیما کردهاید، به این سازمان ممنوعالورود شدهاید. مباحث حاشیهای فراوانی هم به دلیل انتقاداتی که از طرف افراد مختلف به صدا و سیما شده پیش آمده است. صدا و سیما و آقای ضرغامی در این مدت چقدر نقدپذیر بودهاند؟
متأسفانه نه فقط صدا و سیما که مشکل عدم نقدپذیری در همه جای کشور ما هست. اگر انصاف به خرج بدهیم، اولاً صدا و سیما در دوره آقای ضرغامی این مشکل را نداشت و در دوره آقای لاریجانی هم این مسئله وجود داشت و در دورههای قبلی بدتر بود و دورههای بعدی هم بدتر خواهد شد. متأسفانه تحمل کم است، نه در صدا و سیما در دورههای مختلف که در سایر نهادها هم این مشکل وجود دارد. این یک مشکل سراسری و عمومی و واقعیت این است که اکثراً تحمل انتقاد از خودشان را ندارند، اما در عین انتقادات تندی که به صدا و سیما داشتهام، در تلویزیون برنامه دارم، یعنی اینها مقطعی است و بهطور طبیعی حساسیتهایی وجود داشته است و دارد، اما اختصاص و انحصار به صدا و سیما ندارد و متأسفانه در جاهای دیگر هم هست.
در ادامه فرمایش شما به طور مثال بعضی از مدیرانی که در انتخابات ۸۸ از سران طرفداری کرده بودند (البته نه در فعالیتهای غیر قانونی آنها و صرفا تا پیش از انتخابات) برگشتند و حالا در صدا و سیما کار میکنند. این یعنی مدیریت سازمان گاهی هم نرمش داشته است.
معتقدم به شکل کلان آسیب عمده و عمومی از جانب کسانی است که بخواهند با قاطعیت بر سر آرمانهایشان بایستند، والا همین الان در صدا و سیما اشخاصی را داریم که در بخشهای مختلف آن فعالیت میکنند و ممکن است بسیاری از آنها حتی با اساس نظام مشکل داشته باشند، منتهی مثل همه وزارتخانهها، سازمانها و نهادهای دیگر مشغولاند و چه بسا در بخشهایی نفوذ و تأثیر بسیار بیشتری نسبت به دیگران دارند، ولی همیشه مدعیاند آزادی نیست و محدودیت و مشکل وجود دارد. در حالی که اتفاقاً گاهی اوقات محدودیتها برای بچههای متعهد، انقلابی و متدین بیشتر است.
یکی از تأکیدات مقام معظم رهبری، کرسیهای آزاداندیشی است که گفته بودند در دانشگاهها راه بیفتد و در بقیه بخشهای فرهنگی میتواند این اتفاق بیفتد. به نظر شما کرسیهای آزاداندیشی میتواند در صدا و سیما رایج شود؟
نه متأسفانه.
منظورم در صدا و سیمای آقای ضرغامی نیست. اینکه آیا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران میتواند این اتفاق بیفتد یا خیر؟
بله، لازمهاش این است که ادبیاتمان را تغییر بدهیم، سطح تعریفمان از مصالح نظام را بازنگری کنیم و تحملمان را بالاتر ببریم. اگر رهبر بزرگوار انقلاب از کرسیهای آزاداندیشی دفاع و صحبت میکنند، به این دلیل است که ایشان متوجه هستند که ایجاد این فرصتها ضریب امنیت و ضمانت بقا و اقتدار جمهوری اسلامی را افزایش میدهد. اگر نگاه مدیری این نباشد و به هر دلیلی تصورش این باشد که به صرف پخش یک انتقاد نظام جمهوری اسلامی دچار مشکل و تضعیف میشود، طبیعتاً نمیتوانید از این مدیر انتظار داشته باشید کرسیهای آزاداندیشی راه بیندازد.
تعریفی که میتوانیم از کرسیهای آزاداندیشی بدهیم این است که فضای انتقاد، بحث، بررسی و چالش جدی به وجود بیاید برای طرح موضوعات اساسی و بسیار حساسی که ذهن مخاطب درگیر آن است و مسئلهاش را دارد. طبیعتاً لازمهاش این است که یک مقدار با سعه صدر و تحمل بیشتری جلو برویم و ترجیح بدهیم مخاطب بهجای شبکههای ماهوارهای و بیگانه با خود ما مرتبط باشد و به سراغ ما بیاید.
بخش دوم تأکیدات آقا سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی است که ایشان مفصلاً در یکی از سخنرانیها به آن پرداختند و چند سئوال مطرح کردند که گویا صدا و سیما، مخصوصاً با سریالهایی که شاهد آن هستیم راه خلاف آن را طی میکند.
بله، متأسفانه در این زمینه مشکل جدی داریم و یکی از انتقادات جدی ما به صدا و سیما دقیقاً همین بخش است که عملاً صدا و سیما در طول این سالها علیرغم میل مدیران آن مروج سبک زندگی غربی بوده است. در این شکی ندارم که چه آقای ضرغامی و چه هر کس دیگری که توسط رهبر انقلاب به این سمت منصوب شود، سر سوزنی قصد تخریب و ضربه زدن به باورها و اعتقادات اسلامی مردم را داشته باشد، اما عملاً اتفاقی که میافتد و متأسفانه در طول سالها افتاده این است که خود صدا و سیما مروج بیحجابی و سبک زندگی غربی است. به دلیل اینکه کسانی که در تولید و عرضه محتوا مؤثرند یا چندان اعتقادات دینی را باور ندارند یا مسئله برایشان جدی نیست و لذا در تولید برنامه کار خودشان را انجام میدهند. حقیقت این است که با کار فرمایشی و کلیشهای اتفاقی نمیافتد و لازمه تحقق آن اهداف این است که در عمل تولید برنامه توسط نیروهای متدین، انقلابی و متعهد صورت بگیرد.
پینوشت:
(۱) اولین شبکه تلویزیونی اسپانیایی زبان ایران که اولین شبکه با فرمت HD جمهوری اسلامی ایران است. این شبکه تلویزیونی، دولتی است که در گروه زبانهای خارجی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند. مرکز اصلی آن در تهران است، اما این شبکه در دیگر کشورهای اسپانیایی زبان هم صاحب دفتر و مرکز پخش میشود. مجریان و خبرنگاران این شبکه از کشورهای مختلف انتخاب شدهاند که در کنار ایرانیانی که به این زبان تسلط دارند به فعالیت میپردازند. این شبکه بنا دارد دنبالهرو دیگر شبکههای برون مرزی ایران مثل پرس تیوی و العالم باشد که شعار خود را «بازتاب بیطرفانه خبرهای مهم جهان و خبر از دیدگاهی نو» معرفی کردهاند. هدف اصلی این گونه شبکههای خارجی زبان، آشنایی بیشتر مردم دنیا با دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران است.