
***
پس از گذشت صد روز از اجرای برجام، ارزیابی شما از این اتفاق چیست؟
شروع برجام موفقیت بزرگى بود، قطعنامههاى سازمان ملل که در هشت سال گذشته علیه ما بود شکسته شد، جامعه جهانى ما را پذیرفت و ما وارد جامعه جهانى شدیم. بانکهاى اروپایى، بانکهاى خاور دور، همه به نگاه دیگرى به ما نگاه کردند. برجام در قسمت اول موفق شد؛ اما در قسمت دوم که موفق نشد، آمریکایىها بداخلاقى کردند و زیرقولشان زدند. قسمت دوم برجام، آزادسازى پولهاى ما در آمریکا و همچنین آزادسازى روابط بانکى ما با دنیا است، که بانکهاى آمریکا جلوى آن را گرفتند پس برجام در این قسمت دچار شکست شده است؛ اما آقاى ظریف که خیلی هم زحمت مىکشند با تماسهایى که دارند، ما امیدواریم که در شش ماه دوم سال این مسئله را حل کنند. شش ماه اول کار ما بسیار سخت است. اشتغال سخت است، دولت باید تمام همت خود را براى دغدغه اشتغال بگذارد، یک دغدغه بزرگ براى دولت یازدهم اکنون اشتغال و بیکارى جوانها است که باید حل شود؛ اما اینکه مىگویند برجام توفیق نداشته است، نه این طور نیست، قسمت اول برجام یک خدمت بزرگ براى کشور بوده است. درقسمت دوم بدقولىهاى آمریکا است که انشاالله حل شود که اگر حل شود، ما مىتوانیم روابط بانکیمان را با دنیا بازسازى کنیم که این موضوع اهمیت زیادى دارد. به نظر من این کار شش ماه طول مىکشد و من امیدوارى کامل دارم که آرام آرام به سمت بهبود حرکت خواهیم کرد.
این موضوع از نظر اقتصادى چه منعفتى براى مردم داشته است؟
اگر مابرجام را نداشتیم با فقرعمومى که پارسال زمستان یا بهار داشتیم دچار گرفتارى میشدیم و بهار بدبختى داشتیم. برجام در قسمت اول کاملا موفق بوده است؛ ولى قسمت دوم برجام که آزادسازى پولهاى ما در بانکهاى دنیاست هنوز انجام نشده است که من براى شش ماه دوم سال امیدوارى کامل دارم. ولى در شش ماه اول من هم مثل خیلیها دچار تردید هستم که دولت موفق نیست. در شش ماه دوم سال دولت باید کوشش کند و ما هم باید به کمک دولت بشتابیم. همان طور که آقا هم فرمودند کمک کنیم.
با این که گفتند سوئیفت باز است؛ اما همچنان مشکلات مراودات مالی با دنیا برقرار است، پس بازشدن سوئیفت به چه کار آمد؟
سوئیفت الان باز شده است؛ ولى روابط بانکى ما هنوز شفاف نشده است. بانکهاى اروپایى میگویند ما بانکهاى شمارا قبول نداریم. یک بانک ایرانى که میخواهد در اروپا کار کند ذخایر و سرمایه و پشتوانهاش کجاست؟ ما چگونه مىتوانیم به آنها اعتماد کنیم؟ بانک مرکزى باید همت کند. ما باید پول ذخیرهاى داشته باشیم که بانکهاى اروپایى آن را قبول داشته باشند. به غیر از بانک ملی یا بانک صنعت که دولتی هستند و ذخایر بینالمللی دارند، بانکهای دیگر را قبول ندارند. اینها باید حل شود که همهشان زمانبر است.
مطابق نظر رهبری نگاه ما به قراردادهاى خارجى خیلى مثبت نیست شاید تولید داخلی را زیر سؤال ببرد یا مردم را مصرفگرا کند، ارزیابی شما چیست؟
من بارها گفتهام که به قراردادهاى خرید از خارج خیلى معتقد نیستم. باید آنها از ما خرید کنند و ما هم از آنها و البته در مقابل، پولش را هم داشته باشیم. اگر نفت بخرند کالا بدهند ما حرفى نداریم؛ ولى اگر قرار باشد ما کالا بخریم و پولش را بدهکار شویم و بانک مرکزى ضمانت کند، چند سال دیگر ما هم مانند یونان بدهکار میشویم. ما باید قراردادى براى خرید ببندیم که در مقابلش کالایى براى فروش داشته باشیم. سرمایهگذاری را بپذیریم که واقعا قصد سرمایهگذاری باشد، نه اینکه بگویند ما میخواهیم از شما نفت بخریم و شما هم به جای آن از ما خرید کنید؛ ولی باید هم زمان قرارداد امضا کنید که ما این پول را از همان محلی که صادر میکنیم، دریافت کنیم.
آیا این پاسخ شما با نگاه خوشبینانه پاسخ سؤال اول در تناقض نیست؟
نه، نیست. من اول هم گفتهام که ما باید با دنیا مراوده داشته باشیم و این مراوده باید دوطرفه باشد. اینکه هیئتهای خارجی دسته دسته میآیند. آیا فقط قصد خرید دارند یا فروش؟ اگر قصد فروش دارند که ما پول نداریم بهتر است که برگردند. وقتی ما میتوانیم از آنها خرید کنیم که درمقابل آنها هم از ما خرید کنند که تبادلی در پولمان باشد. تا اینجا عملا خیلی کم سرمایهگذاری کردهاند. سرمایهگذاری باید بشود که ما از محل سرمایهگذاری بتوانیم محصول آن سرمایهگذاری مشترک را به منطقه صادر کنیم که پولی برای پرداخت بدهیهایمان بهدست آوریم که به یک تعادل و توازن برسیم.
سؤال آخر سازمان تجارت جهانی...
یک اشتباه بزرگ دولت هشت ساله کرد که من هرگز فراموش نخواهم کرد. تجارت جهانی در طرحی به نام پاراگوئه که شصت نفر بودند، شکل گرفت. ما یکی از آن شصت نفر بودیم. هرشصت نفر حق اعتراض داشتند بهعنوان مثال یک رأی ما داشتیم و یک رأی آمریکا. با نهایت تأسف دولت هشت ساله با مشورتی که با آقای نبوی داشت، قبول نکرد. طرح پاراگوئه مقدمه طرحwto بود. دولت ما قبول نکرد. علت این مخالفت دولتیبودن کارها است. وقتی هشتاد درصد اقتصاد دولتی است، دولت طرحwto نمیخواهد چون اگرwto بیاید همه شرکتهای دولتی باید جمع شود. حالا دیدیم که ضرورت دارد؛ ولی باز هم دولت مخالف است. دولت باید خودش را کوچک کند و این شرکتها به حراج گذاشته شود. آلمان این کار را انجام داد، وقتی آلمان شرقی را گرفت همه شرکتهای دولتی را به حراج گذاشت و به نصف قیمت فروخت. من فراموش نمیکنم، از طرف شرکت نفت به آلمان رفتم برای خرید یک کارخانه با پنج هزار و چهار صد مدیر و کارگر و متخصص که کار ساخت یک پالایشگاه را داشت و به ارزیابی ما حدود ششصد میلیون قیمت داشت. گفتند، به این شرط که این پنج هزار و چهارصد نفر را به مدت پنج سال نگهدارید. آنها به این موضوع فکرکردند که اشتغال این افراد در طول پنج سال ارزش بیشتری از آن ششصد میلیون دارد.
ما به دولت میگوییم که اگر خود را کوچک نکنی، نمیتوانی جلوی فساد و بیکاری را بگیرید. آب و برق وگاز دولتی است. اگر پول گاز زیاد آمد نمیتوانیم بریم و اعتراض کنیم؛ ولی اگر خصوصی باشد حق اعتراض بود.
اگر دولت بخواهد درwto وارد شود و مردم را در کارهای خود شریک کند، باید خود را کوچک کند. شرکتهای بزرگ دولتی را جمع کند و بفروشد.