
یکی از مسائلی که همواره اقتصاد ما از آن رنج میبرد، موضوع دولتیبودن اقتصاد است. از آنجایی که یکی از عوامل تحقق اقتصاد مقاومتی، مردمیکردن اقتصاد است بفرمایید که اقتصاد دولتی در چه جلوههایی خود را در اقتصاد ایران نشان میدهد؟
ببینید؛ اقتصاد ما متأسفانه دولتی است. آب، تلفن، گاز و همه چیز ما دولتی است؛ الان به عنوان مثال یک خانم در ارومیه میخواهد یک پیت نفت تهیه کند تا برای زمستان از آن استفاده کند، باید در صف دولت بایستد. خب این روند پسندیده نیست؛ این همان چیزی است که ما بارها فریاد میزنیم و به دولت میگوییم که خودت را کوچک کن. تمام فسادها از این دولتیبودن اقتصاد بر میخیزد. الان شما به عنوان روزنامه نگار وقتی میخواهید معاملهای را با یکی از دوستانتان انجام دهید، دو طرف نمیتوانید سر همدیگر را کلاه بگذارید؛ زمانی میتوانید سر او کلاه بگذارید که به منبع دولت وصل باشید. این وصلبودن به خزینه دولت است که انحصارات را بهوجود آورده است. شرکتهای دولتی که به خزینه دولت وصل هستند یا بانکهایی که به بانک مرکزی وصل هستند، فسادزا هستند. این آمار بالای پروندههای قضایی که رئیس قوه قضائیه اعلام کرد، اینها برای چیست؟ آیا همه این پروندهها به خاطر مواد مخدر هستند؟! نه؛ اینها مالی هستند که یک سر آنها هم به دولت برمیگردد. هر اندازه که دولت خودش را کوچک کند، فساد کمتر میشود و رقابت بیشتر میشود؛ متعاقب آن، رفاه مردم بیشتر میشود. در حال حاضر یک لیوان شیری هم که شما بخواهید بخرید، دولتی است. واقعا چرا باید اینگونه باشد؟ در کجای دنیا اینگونه است؟ ما اینگونه هستیم به خاطر اینکه انحصار در دست دولت است. به عرصه کشاورزی اگر نگاه کنید سمّ کشاورز، آب کشاورز، تراکتور و همه چیز کشاورز در دست جهاد کشاورزی است؛ خب کشاورز بیچاره چکار باید بکند. قضیه دولتی بودن اقتصاد گسترده است؛ یک وزیر حق ندارد تجارت بکند، شرکتهای دولتی حق ندارند بنگاهداری بکنند؛ فساد در همین مسائل است؛ چرا این همه شرکت دولتی بنگاهداری میکنند؟ وزیر نباید بانکدار باشد. اینها باعث بدبختی ما است. البته وزرای ما الحمدلله وزرای خوبی هستند و بنده قصد جسارت به وزیر خاصی را ندارم.
یکی از مسائلی که مدتی است در بین صاحبنظران اقتصادی کشور مطرح است، موضوع بستن پیمانهای پولی دوجانبه بین ایران و سایر کشورها است. نظر شما در این خصوص چیست؟
ببینید؛ ما و عراق یا پاکستان همسایهایم؛ اگر ما بیاییم در مبادلاتمان، پول دو طرف را رد و بدل کنیم؛ بدینگونه که ریال بدهیم و دینار بگیریم، آیا بهتر از این نیست که با دلار آمریکا مبادله کنیم تا بانک نیویورک بالای سر ما نباشد؟! چون وقتی دلار میدهیم و دلار میگیرم، مرکز مبادله آن در نیویورک است و وقتی یورو میدهیم و میگیریم، مرکز آن در فرانکفورت است؛ اما وقتی به عراق یا پاکسان ریال بدهیم و روپیه بگیریم یا به روسیه ریال بدهیم و روبل بگیریم و دو کشور با یکدیگر قرارداد دوجانبه داشته باشند، این بسیار بهتر است و به نفع مملکت است؛ در این صورت دیگر زیر یوغ آمریکاییها نیستیم تا هر کاری که بخواهند سر پول ما در بیاورند؛ آیا میدانید چه میزان از پولهای ما در آمریکا توقیف است؟ بنابراین باید پیمانهای منطقهای و دوجانبه با هم پیمانانمان ایجاد کنیم.
در مبادلات تجاری و حضور در عرصه بینالمللی چگونه باید رفتار کنیم تا هم منافعمان حفظ شود، هم تعاملات بینالمللی داشته باشیم؟
باید حواسمان جمع باشد که منافعمان حفظ شود. در هر پیمان اقتصادی منطقهای، حضور ما بهتر از عدم حضورمان است. اسلام میگوید که با دنیا مبادله کنید، اما بر اساس اعتقادات و منافع خودتان. بنده 25 سال قبل به عنوان معاون اتاق بازرگانی سفری به ژاپن داشتم؛ رئیس اتاق بازرگانی وقت ژاپن که مشاور نخست وزیر بود به بنده گفت نخست وزیر ما وقتی با تلفن با رئیس جمهور آمریکا تماس میگیرد، تلفنی که رئیس جمهور آمریکا از طریق آن با نخست وزیر ما مکالمه میکند، بر رویش نوشته شده ساخت ژاپن؛ این یعنی اینکه ما از لحاظ اقتصادی، در کاخ سفید نفوذ کردهایم. او به بنده میگفت چرا فرش شما نباید زیر پای رؤسای جمهور کشورهای جهان باشد؟ بروید از لحاظ اقتصادی خودتان را جلو بزنید. این توصیه مربوط به 25 سال پیش است. در خصوص تعاملات بینالمللی هم باید گفت که ما اگر مدیران ارزندهای داشته باشیم، نباید از این بابت مشکلی داشته باشیم. ما از آقای ظریف تشکر میکنیم؛ ایشان تلاش کردند و زحمت کشیدند و به توافقی دست پیدا کردند؛ اما آخر سر آمریکاییها دبه کردند و به قول ما جر زدند. خب اینجاست که باید با درایت کامل در مجامع جهانی حق مان را بگیریم. شبیه اقدامی که برای دو میلیارد دلار اموال بلوکه شده صورت گرفت و وکیل گرفته شد. ما باید مثل خودشان باید با آنها رفتار کنیم. ما به مدیرانی ارزنده نیاز داریم که ایثارگر باشند و به دنبال منافع خودشان نباشند؛ باید چنین مدیرانی تربیت کنیم.