
در واقع آمریکا و غرب در پشت پرده ی دیپلماسی کشدارشان همچنان از ابزارهای اقتصادی و رسانه ای خود برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران استفاده می کنند، به گونه ای که در طول هفته های اخیر آمریکا و متحدانش اقداماتی همچون صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس، بیانیه ضدایرانی، فعال کردن سرویسهای اطلاعاتی صهیونیستی، ترور شهید صیادخدایی، خرابکاری در تأسیسات هستهای، تحریمهای اخیر ایران در حوزه پتروشیمی، دزدی محموله نفتکش ایران در آبهای یونان، اعلام جایزه برای کسب اطلاعات درباره سپاه و... در کارنامه ی خود به ثبت رسانده اند.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی به خوبی به این مهم آگاه است که هرگونه عقب نشینی در مقابل غرب تنها دادن امتیاز به آنها بدون دریافت کوچکترین امتیاز به نفع کشورمان است؛ تجربه 8 ساله ی برجام نشان می دهد که عقب نشینی در برابر غرب هیچگونه گشایش اقتصادی را برای کشور در پی ندارد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران علیرغم باز نگه داشتن باب مذاکره تا رسیدن به نتیجه مطلوب و دستیابی به انتفاع اقتصادی؛ خنثیسازی تحریم با حرکت درونزا و متکی به توانمندیهای ملی و تعامل پویا و فعال با شرق را در دستور کار خود قرار داده است. در این رویکرد، ایران وادادگی در سیاست خارجی و معطلی پای توافق هستهای را کنار گذاشته و بهجای بزرگنمایی تحریم، آن را زیر پا میگذارد.
همچنین جنگ بین روسیه و اوکراین، شرایط متلاطمی را در حوزه های گوناگون به وجود آورده و باعث احتیاط بیشتر طرفین مذاکره کننده در برجام شده است.
مجموعه ی شرایط ذکر شده باعث شده که رسیدن به یک توافق مطلوب سخت شود اما حتی اگر توافقی هم حاصل شود نباید به آن دل بست و همه ی اقتصاد کشور را به آن گره زد بلکه باید به آن به عنوان یک دوران گذار و فرصتی برای تقویت پایههای اقتصادی نگاه کرد.