
سالها بود که تولید یک پویانمایی موفق برای مخاطب کودک و نوجوان و سپس عرضه محصولات فرهنگی بومی بر مبنای آن در آشفته بازاری که فرهنگ مهاجم غرب سعی کرده تا ذهن این سرمایههای آینده کشور را تسخیر کند جز آرزوهای دلسوزان فرهنگی کشور و همچنین خانوادهها به حساب میآمد. اما تولید پویانمایی جذاب و موفق شکرستان و سپس تجاری سازی محصولات فرهنگی بر مبنای آن، ثابت کرد این آرزو آنقدرها هم که گمانها میرفت محال نبود، این تجربه موفق حوزه هنری کودک و نوجوان باعث شد تا ما به سراغ محمد سرشار رییس حوزه هنری کودک و نوجوان تهران برویم و ضمن اطلاع از چگونگی این توفیق به اهمیت جایگاه مادر به عنوان یک رکن حمایتی در خرید محصول بومی بپردازیم.
با توجه به اینکه فرهنگ اصلی مهم و موکد بوده است، حوزه هنری به عنوان یک نهاد متولی فرهنگی در خصوص کودک و نوجوان که یکی از بنیههای فرهنگی آینده به حساب میآیند چه اقداماتی کرده است؟
حوزه هنری از بدو تاسیس تاکنون فعالیتهایی را برای مخاطب کودک و نوجوان در نظر گرفته و نسبت به اجرایی کردن آن اقدام نموده است و حتی واحدهایی را به شکل تخصصی برای آفرینشهای هنری برای مخاطب کودک و نوجوان تاسیس کرده بود از ۸ اسفندماه سال ۱۳۹۱ با تاسیس حوزه هنری کودک و نوجوان مجموعه فعالیتها برای این مخاطب با سازماندهی، قوت و گستردگی بیشتری پیگیری شد.
یکی از فرآیندهای مهم تجاری سازی محصولات فرهنگی است که به دست حوزه هنری در سال گذشته با جدیت دنبال شد، لطفا از چگونگی این مساله برای ما بگویید؟
یکی از کارهایی که در حوزه هنری کودک و نوجوان در دستور کار قرار گرفت تجاری سازی آثار هنری بود که این کار به معنای تجربهای تازه در اقتصاد فرهنگ به حساب میآمد. البته باید گفت به دلیل آنکه قبل از آن تجربه ذائقه سازی برای مخاطبین این سن از طریق پویانمایی شکرستان انجام شده بود و مطابق آمار این مجموعه پویانمایی محبوبترین انیمیشن ایرانی شناخته شده بود حوزه هنری کودک و نوجوان تصمیم گرفت تا بر روی تجاری سازی آثار و کالاهایی که از نمادهای این مجموعه استفاده میکنند سرمایه گذاری کند. در همین راستا یک فرایندی طی شد و بخش خصوصی شرکتهای مختلف و اشخاص حقیقی قانع شدند تا نسبت به سرمایه گذاری در این بخش روی بیاورند و باید گفت محصولات متنوعی نیز در طی این فرآیند تولید شد.
این محصولات عمدتا شامل چیست؟
این محصولات از دفترهای مشق، کاغذهای هدیه، کیفهای تزیینی، حافظه جانبی، نوشت افزارهای مختلف اسباب بازی و غیره را شامل میشد و در واقع یک نامنمای(برند) تجاری و فرهنگی به مجموعه نامنماهای موجود در این بازار اضافه شد.
ارزیابی شما از استقبال مردم و به ویژه مخاطب کودک و نوجوان از این محصولات چگونه است؟
بحمدالله اقبال مردم نیز نسبت به این محصولات بسیار خوب بود به طوری که در سال ۱۳۹۲ مجموعه دفاتر مشق شکرستان بیش از یک میلیون وسیصد و هفتاد هزار جلد در بازارهای کشور به فروش رسید و در واقع یکی از پرمخاطبترین دفترهای حامل نمادهای فرهنگی بومی در بازار تحریر شناخته شد. این روند در سال۹۳ نیز به قوت خود باقی است و امیدواریم در طی امسال بتوانیم یک حدنصابها و رکوردهای جدیدی را در این عرصه ثبت کنیم.
رسانه ملی در این ذائقه سازی و اقبال عمومی بازار نسبت به گرایش به این محصول فرهنگی بومی چگونه عمل کرد؟
باید گفت صدا و سیما در دو بخش به ما خیلی کمک کرد؛ مرحله اول ذائقه سازی و پخش مجموعه پویانمایی شکرستان از شبکههای مختلف است و مرحله بعد که محصولات فرهنگی تولید شد، با پوشش رسانهای خوبی که از روند تولید محصولات تا عرضه آن به بازار انجام داد، باعث شد که یک موج اجتماعی برای حمایت از این محصولات و تشویق آنها برای خرید این محصولات ایجاد شود و میتوان گفت نقش صدا و سیما در این اقبال مردم بسیار جدی بود.
آیا حوزه هنری کودک و نوجوان به جز شکرستان محصول دیگری را برای افزایش روند تجاری سازی فرهنگ در دست تولید و عرضه به بازار دارد؟
حوزه هنری کودک و نوجوان تجاری سازی محصولات فرهنگی را فعلا با مجموعه پویانمایی شکرستان انجام میدهد زیرا هنوز شخصیتهای دیگری را در قالبهای هنری طراحی نکرده است تا آنها محبوبیت عمومی پیدا کند و بعد طی فرآیندی که گفته شد، مساله تجاری سازی محصولات فرهنگی اتفاق بیافتد ولی از قدیم الایام آثار هنری زیادی را برای مخاطب در حوزه هنری تولید میشده است که روند تولید آنها با قوت بیشتر نسبت به قبل ادامه دارد.
شما جایگاه مادر را به عنوان یکی از موثرترین افرادی که در فرآیند تصمیم گیری کودک در انتخاب محصول نقش آفرین است در روند تجاری سازی این محصول فرهنگی بومی چگونه میبینید؟
آنچه در این رابطه مهم است این است که قطعا در مرحله انتخاب محصول نمیشود تمام فرآیند تربیتی شکل بگیرد و چه پدر و چه مادر در لحظهای که کودک قصد انتخاب محصولی را برای خرید دارد، نمیتوانند بدون آنکه یک مراحل تربیتی را طی کرده باشند نقش آفرینی کنند و آنجا به فرض ذائقه کودک خود را تغییر بدهند لذا اگر خانواده و مادری بخواهد از محصولات بومی استفاده کند حتما باید از قبل کودک خود را با آثار هنری که با استفاده از شخصیتهای داخلی و بومی تولید شده آشنا کند.
در اصل از این راه در کودک خود ایجاد علاقه نسبت به خرید محصول بومی داخلی نماید و وقتی این ایجاد علاقه در کودک شکل گرفت او را به مراکزی ببرد که این محصولات تولید و به بازار عرضه میشوند و سعی بکند با روشهای تربیتی که بر آن اشراف دارد سعی کند تا با روشهای تربیتی منطبق بر منطق کودک خود را قانع کند تا این محصولات داخلی را خریداری کند و یا والدین خود این محصولات را بخرند و به کودک هدیه بدهند ولی این مساله که مادری تربیت کودک خود را رها بکند و آن لحظهای کودک میخواهد به طور مثال بین یک دفتر حامل نمادهای فرهنگی مهاجم و یک لوازم التحریر حاوی نمادهای فرهنگی بومی یکی را انتخاب کند، او را در تصمیم گیری یاری کند و نباید هرگز کودک را وادار به خرید محصول ایرانی کرد، زیرا این کار بسیار اشتباهی است که بدون طی یک سری از مقدمات فرهنگی و آگاهی نسبت به جنبه تخریبی محصولات فرهنگی مهاجم و ایجاد انگیزه و علاقه در کودک او را به اجبار به خرید محصول داخلی سوق داد و در مجموع باید گفت بخشی از روند آشنایی کودک با محصولات فرهنگی بومی به عهده مادر و خانواده است.