گفتگوی ویژه

انتخابات 96 شبیه 84 خواهد شد

اگر واقعا روند به‌گونه‌ای باشد که نامزدی که نهایی می‌شود از پایگاه اجتماعی لازم و کافی برای حدنصاب برخوردار باشد طبیعتا ممکن است نظر تغییر کند ولی الان هیچ کدام از نامزدهایی که مطرح هستند‌ وضعیت‌شان به‌گونه‌ای نیست که بگوییم بیش از حدنصاب 50 درصد رای‌آوری دارند تا این ائتلاف بتواند در مرحله اول تحقق جدی پیدا کند
با آغاز زمستان تحرکات در جریان اصولگرا برای انتخابات ریاست‌جمهوری پررنگ‌تر شد، الان آرایش صحنه به چه صورتی است و اصولگرایان چه اقداماتی را برای ورود به عرصه رقابت سیاسی پیش رو در حال انجام دارند؟

به نظر می‌رسد تشکل‌های اصولگرا مثل جوی‌هایی که به یک نهر منتهی می‌شوند در حال حرکت به سمت یک ائتلاف بزرگ هستند. در واقع این تشکل‌ها ضمن آنکه هویت خود را حفظ می‌کنند و سعی دارند با دست پر و دیدگاه‌های مشخص برای اداره کشور فعالیت خود را دنبال کنند اما حرکت به سمت ائتلاف بزرگ در حال تحقق است.
الان نکته این است که موتلفه نامزد حزبی خود را معرفی کرده‌ و می‌خواهد آقای میرسلیم را به صحنه بفرستد، نسبت این اقدام حزب موتلفه با حرکت به سمت ائتلاف چگونه تعریف می‌شود؟
تفاوتی با گذشته ندارد. در گذشته این معرفی درونی و غیر‌علنی بود و وقتی نتیجه نهایی مشخص می‌شد نامزد نهایی ائتلاف را اعلام می‌کردند اما الان مقداری این فعالیت علنی‌تر است و نامزدها از طرف تشکل‌ها مطرح می‌شوند، فعالیت می‌کنند، دیدگاه‌های‌شان را درون و بیرون تشکیلات خودشان تشریح می‌کنند تا ‌پایگاه اجتماعی‌شان هم مقداری قابل ارزیابی باشد و براساس برنامه‌ها و پایگاه اجتماعی که دارند در ائتلاف مورد ارزیابی و بررسی قرار خواهند گرفت تا نتیجه نهایی مشخص شود.
اما آقای بادامچیان، آقای حبیبی و آقای انواری گفتند که آقای میرسلیم تا پایان مناظرات انتخاباتی در صحنه رقابت خواهند ماند؟
بله، این در واقع همان مرحله طرح دیدگاه‌ها و نقطه‌نظرات نامزدهاست که تا قبل از تصمیم‌گیری ائتلاف راجع به اینکه چه کسی نامزد نهایی اصولگرایان است طبیعتا حضور آقای میرسلیم ادامه خواهد داشت. تحلیل‌ها این است که انتخابات سال 96 دو مرحله‌ای خواهد بود‌؛ مرحله اول نامزدها می‌توانند متکثر باشند و در مرحله دوم ائتلاف صورت بگیرد؛ بعضی‌ها نیز می‌گویند شاید شرایط به‌گونه‌ای باشد که در مرحله اول بتوان فضای جامعه را به سمتی برد تا نامزد نهایی ائتلاف اصولگرایان در همان مرحله اول با رای بیش از 50 درصد در انتخابات پیروز شود.
کدام دو راهکار مدنظر قرار می‌گیرد؟
بستگی به شرایط و فضای انتخاباتی دارد که در کشور به‌وجود می‌آید، آن زمان باید تصمیم‌گیری شود.
این رویکردی که انتخاب نامزد نهایی جریان اصولگرا به بعد از مناظرات انتخابات ریاست‌جمهوری موکول شود تا با نظرسنجی نامزد مقبول در صحنه بماند و بقیه به نفع او کنار بروند تجربه‌ای است که میزان موفقیتش در سال 84 و سال 92 سنجیده شد و مشاهده کردیم نامزدها بعد از مناظرات تلویزیونی عملا قائل به کنار رفتن به نفع یکدیگر نیستند بلکه می‌مانند تا شانس خود را برای تصدی جایگاه ریاست‌جمهوری در روز انتخابات امتحان کنند، فکر نمی‌کنید آزموده را آزمودن خطاست؟
به‌هر‌حال این از جمله مسائلی محسوب می‌شود که نیازمند تصمیم‌گیری در ائتلاف است، اگر جمع‌بندی ائتلاف این باشد که قبل از انتخابات جمع‌بندی خود را نهایی و اعلام کند طبیعتا همه باید تبعیت کنند و به نفع نامزدی که رای اکثریت را با خود دارد کنار بروند‌. تشخیص آن‌که کدام نامزد از پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار و امکان رای‌آوری‌اش بیشتر است نیاز به کار دارد؛ نمی‌شود از قبل پیش‌بینی کرد که چه کسی زمینه رای دارد. به عبارت دیگر بدون توجه به زمینه اجتماعی نمی‌توان روی یک نامزد متمرکز شد اما بعد ببینیم که او رای نیاورد. این طبیعتا نیازمند دقت در مقطع خاص خودش است. اگر تعهد و پایبندی به نظر جمع وجود داشته باشد قطعا مشکلی پیش نخواهد آمد. در دوره قبل این مشکل وجود داشت که گرانی‌نگاه مورد پذیرش و قبول همه نبود بنابراین اختلاف‌نظر بود درباره اینکه به نفع چه کسی کنار بروند؛ الان این احتمال که اتفاق نظر وجود داشته باشد خیلی بیشتر شده است.
شما الان می‌گویید باید ببینیم تصمیم ائتلاف چه می‌شود؛ در مقابل تصمیم موتلفه آن است که تا پایان مناظرات انتخاباتی آقای‌میرسلیم در صحنه انتخابات باقی بماند و این رویکرد کار را به هفته آخر مانده به روز انتخابات می‌کشاند؛ یعنی شما معتقدید اگر ائتلاف می‌خواهد تصمیمی ‌برای نوع ورود به انتخابات بگیرد و اعلام کند اصولگرایان یک‌نامزدی یا چند‌نامزدی بیایند این کار را باید در هفته آخر انجام دهد؟
نکته همین است‌، چون هنوز معلوم نیست که ائتلاف می‌خواهد به چه تصمیمی ‌برسد.
یعنی این تصمیم موتلفه امکان دارد با تصمیمی‌ که ائتلاف می‌گیرد دستخوش تغییر شود؟
بله ممکن است دستخوش تغییر شود، یعنی اگر واقعا روند به‌گونه‌ای باشد که نامزدی که نهایی می‌شود از پایگاه اجتماعی لازم و کافی برای حدنصاب برخوردار باشد طبیعتا ممکن است نظر تغییر کند ولی الان هیچ کدام از نامزدهایی که مطرح هستند‌ وضعیت‌شان به‌گونه‌ای نیست که بگوییم بیش از حدنصاب 50 درصد رای‌آوری دارند تا این ائتلاف بتواند در مرحله اول تحقق جدی پیدا کند.
یعنی معتقدید به احتمال زیاد همان حالت دوم شکل خواهد گرفت که اصولگرایان چندکاندیدایی می‌آیند، انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود و در آن مرحله همه اصولگرایان روی یک نامزد اجماع خواهند کرد؟
بله، عین سال 84.
در واقع براساس همین تحلیل است که موتلفه می‌گوید نامزدش را تا پایان مناظرات انتخاباتی در صحنه نگه می‌دارد؟
بله.
آقای ‌ترقی! یک نکته که درباره نامزد حزبی موتلفه مطرح می‌شود این است که می‌گویند چرا آقای میرسلیم انتخاب شد؟
ما براساس ارزیابی که در داخل جامعه داریم، معتقدیم کسانی که در گذشته مطرح شدند و رای نیاوردند از اقبال مناسبی برای این انتخابات برخوردار نیستند. از طرف دیگر نوع کسانی که مطرح شدند چون در معرض انتخاب‌ها یا در معرض رای بودند تخریب‌هایی نسبت به آنها صورت گرفته و طبیعتا اینها در رای مردم تاثیر دارد اما اگر فرد جدیدی را بخواهیم مطرح کنیم که یک سابقه تخریبی در ذهن مردم از او وجود ندارد و دارای مختصات قابل تخریب هم نیست همچنین توانمندی‌های لازم را برای تصدی جایگاه ریاست‌جمهوری به لحاظ تجربی، علمی، تخصصی و مبانی فکری دارد طبیعتا چنین فردی امتیاز بالاتری می‌گیرد. ما براساس 60 شاخصی که برای رئیس‌جمهور از نظر قانون اساسی و دیدگاه‌های مقام معظم رهبری وجود دارد گزینه‌هایمان را مورد بررسی قرار دادیم و آقای میرسلیم از امتیازهای بسیار بالایی برخوردار شد. از طرف دیگر نامزدی را که ما در این مقطع معرفی کردیم نامزد حزبی است، به این معنا که از تمام ظرفیت‌های حزب موتلفه برخوردار است که بقیه شخصیت‌ها چنین شاخصه‌ای را ندارند یا کمتر دارند. این حرکت در سیاست‌ورزی ایران نو و جدید است که می‌توان رابطه بین نظام را با فعالیت‌های حزبی مقداری‌ ترمیم و اصلاح کند. ما همیشه افراد را براساس شاخص‌ها و مختصات خودشان مورد ارزیابی قرار می‌دهیم اما در معرفی نامزد حزبی، موتلفه سعی کرد و می‌کوشد مردم آقای میرسلیم را به‌عنوان نامزد یک حزب مورد توجه قرار دهند. فردی که متکی به خرد‌جمعی است نه استبداد رای فردی. به نظر می‌رسد این پیشنهاد در امر سیاست‌ورزی کشور نو و جدید است که اگر مورد دقت قرار بگیرد همه کسانی که به‌دنبال تقویت جایگاه تحزب در کشور هستند به آن اقبال می‌کنند چون با این حرکت آنهایی که می‌خواهند کشور را به سمت دموکراسی و مردم‌سالاری ببرند بیشتر باید به این رویکرد حزبی اقبال کنند تا کسانی که فردی وارد انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شوند و هیچ تشکیلاتی پشتوانه آنها نیست تا پاسخگوی عملکرد آنها باشد. چنین کسانی اگر رای بیاورند و تصدی امور اجرایی کشور را به دست گیرند مانند روسای‌جمهور قبل از خود در قبال عملکردشان پاسخگو نخواهند بود و این روند اشتباه همچنان ادامه خواهد یافت. فکر می‌کنیم این پیشنهاد با ویژگی‌هایی که دارد پیشنهاد مطلوب‌تری نسبت به دیگران است.
برخی همان نقدی را که به میرحسین موسوی در سال 88 مطرح می‌کردند و می‌گفتند او از سال 68 به مدت 20 سال در جریان امور اجرایی کشور نبود و نمی‌تواند رئیس‌جمهور خوبی برای کشور شود، امروز صحبت‌های خود را درباره آقای میرسلیم تکرار می‌کنند و می‌گویند او در ابتدای دهه هفتاد تا سال 76 وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت هاشمی بود و بعد از آنکه دولت خاتمی سرکار آمد دیگر در حوزه اجرا حضور نداشت و اگر نامزد انتخابات سال 96 شود عملا 20 سال خارج از حوزه مدیریت کلان اجرایی کشور بوده است، پاسخ شما چیست؟
تفاوت خیلی زیاد است. اولا آقای میرسلیم خارج از حوزه مدیریت اجرایی نبوده است. آقای موسوی یک جلسه هم در مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت نداشت، در حالی‌که آقای میرسلیم در مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور فعال داشت و عضو فعال مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بود. در دانشگاه پرتلاش عمل کرده‌ و از طراحان موتور ملی محسوب می‌شود. یعنی در فعالیت‌های علمی، اجرایی و سیاستگذاری برای کلان‌کشور همواره مشارکت داشته و خود را به روز نگه داشته است. او در جلسات شورای مرکزی حزب موتلفه همه را درباره مسائل کشور به روز می‌کند و این طور نیست که به دور از فضای اجرایی و مشکلات کشور باشد. یک عنصر حزبی فعال طبیعتا با یک فرد غیرحزبی دور از مسائل سیاسی کشور که دنبال نقاشی و این کارها‌ست خیلی فرق می‌کند. مضاف بر اینکه وقتی آقای میرسلیم در عرصه سیاستگذاری‌های کلان کشور قرار دارد و فعال در کمیسیون‌های مربوطه حضور دارد و نظر می‌دهد خب این کلان‌نگری خیلی در واقع فرد را در جایگاه مدیریتی فرای‌حزبی و جناحی قرار می‌دهد. همه اینها نشان می‌دهد آقای میرسلیم نه تنها از حوزه اجرا دور نبوده بلکه در متن اجرا بوده و درگیر همه مسائل و طراحی سیاستگذاری‌های کلان کشور و در جریان دغدغه‌های رهبری قرار دارد، ضمن آنکه پشتوانه حزبی‌اش هم وجود دارد و هر جا خلا‌ئی باشد پر می‌کند.
هرچند شما می‌گویید آقای میرسلیم فعالیت‌هایی در حوزه اجرایی و علمی‌ داشته اما آن تصویری که در ذهن عموم جامعه از آقای میرسلیم نقش بسته، یک چهره فرهنگی است، امروز دغدغه‌های اصلی کشور بنا به اعتراف و اذعان همه سیاسیون، جناح‌ها و حتی خود دولت موضوعات اقتصادی است. چطور آقای میرسلیم می‌خواهد این مشکلات را حل بکند؟ این ایده وجود دارد که یک چهره فرهنگی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 مورد اقبال قرار نخواهد گرفت، همانطور که سال 92 با وجود نامزدهایی با ویژگی اجرایی و فرهنگی، چون موضوع اصلی کشور سیاست خارجی بود مردم به این حوزه نگاه کردند و نامزدهای دیپلمات محور توجه عمومی شدند و در نهایت از بین آقایان روحانی، جلیلی و ولایتی، اکثریت به آقای روحانی رای دادند، سال 96 که موضوع اصلی انتخابات ریاست‌جمهوری اقتصاد است آقای میرسلیم می‌تواند خود را یک چهره اقتصادی نشان دهد؟
طبیعتا دیدگاه‌هایی که در حل مسائل اقتصادی او دارد و نیروهایی که در این حوزه از آنها استفاده می‌کند قطعا کارآمدتر از وضعیت فعلی هستند چون باور ایشان به اقتصاد مقاومتی و ظرفیت‌های داخلی کشور یک باور واقعی است، در حالی‌که دیگران همه‌اش به‌دنبال تیم‌های اقتصادی برون‌گرا هستند. بر همین اساس معتقدم اگر آقای میرسلیم تیم اقتصادی خود را معرفی و چارچوب نگاه اقتصادی خود را تشریح کند قطعا مورد اقبال عمومی قرار خواهد گرفت.
آقای میرسلیم از سال 76 تا‌کنون حضور ملموسی در حوزه اجرایی نداشت که جامعه به ویژه نسل جوان او را ببیند و با ویژگی‌ها و دیدگاه‌هایش آَشنا باشد. نامزد حزبی موتلفه درباره آشنایی و ارتباط با نسل جوان چه برنامه‌ای دارد؟
آقای میرسلیم چهره دانشگاهی است که به‌طور مستمر در دانشگاه تدریس می‌کند و ارتباط مستقیمی ‌با دانشجویان و ذهن‌دانشگاهیان دارد. ‌او توانست با همراهی جوانان ‌ موتور ملی را ثبت کند و به چنین دستاوردی نائل آید. در واقع مخترعی است که از همکاری با جوانان بهره برد بنابراین ذهنیت او کاملا منطبق بر این نیاز جامعه است که باید از نیروهای توانمند جوان در مدیریت کشور استفاده کند. معتقدم این دیدگاه آقای میرسلیم مورد اقبال جامعه به ویژه نسل جوان قرار بگیرد.
آقای لاریجانی انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 نامزد موتلفه بود و تقریبا ‌5/1میلیون رای آورد، آقای ولایتی نیز سال 92 نامزد موتلفه بود و ‌5/2میلیون رای کسب کرد‌. برخی می‌گویند پایگاه رای موتلفه نهایتا همان ‌5/2میلیون رای است. آیا شما می‌توانید با ‌5/2میلیون رای نامزد خود را راهی پاستور کنید؟
ما در آن ادوار انتخابات همواره تابع‌نظر ائتلاف بودیم. نظر خودمان را هیچ وقت دنبال نکردیم. پیشنهادهایی را دادیم اما نهایتا آنچه پذیرفتیم نظر جمع بود. همیشه از نظر جمع برای رسیدن به وحدت و انسجام تبعیت کردیم. الان هم نیروهای انقلاب هستند که تصمیم نهایی را می‌گیرند. نمی‌شود پایگاه رایی را که نامزد اصولگراها در آن ادوار انتخاباتی کسب کردند به حساب حزب موتلفه گذاشت. واقعا اگر می‌خواست نظر ما اعمال شود باید یادآور‌ شوم در اسفند سال 75 یعنی ‌ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد 76، کتبا به آقای ناطق نامه زدیم که براساس ارزیابی حزب موتلفه رای نمی‌آورد. سال 84 نیز چند ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری وقتی آقای لاریجانی از سفر مازندران برگشت به او هم اعلام کردیم رای نمی‌آورد. درباره آقای ولایتی هم چنین موضعی داشتیم. این موارد نشان می‌دهد که نظر ما با تصمیم جمعی در آن مقطع متفاوت بود، منتها چون تابع ائتلاف بودیم از نظر ائتلاف حمایت کردیم. الان هم معتقدیم آنچه نیاز کشور و جامعه است باید پیشنهاد و روی آن کار شود. اینکه در انتخابات از کسی حمایت کنیم که دارای پایگاه رای نباشد امکان دارد که همان نتایج ادوار گذشته تکرار شود بنابراین تکلیف ما درباره ائتلاف یک موضوع است و نظری که داشتیم و مطرح کردیم موضوع دیگری است. همانطور که گفتم نظرمان در آن دوره‌ها با تصمیم جمع متفاوت بود.
یعنی شما الان بررسی کردید و آقای میرسلیم امکان رای‌آوری دارد؟
بله آقای میرسلیم به اعتقاد ما ظرفیت این را دارد که بتواند رای مردم را کسب کند. به خاطر اینکه اولا تخریب‌هایی که علیه دیگران شاهد هستیم نسبت به او قابلیت اجرا شدن را ندارد. از طرفی گفتمانی که دارد با گفتمان انقلاب اسلامی و دغدغه‌هایش هم‌ با دغدغه‌های مردم و نظام کاملا منطبق است.
با علم به اینکه امکان رای‌آوری نامزد خود را زیاد می‌دانید اگر همان هفته آخر مانده به انتخابات، جبهه مردمی ‌نیروهای انقلاب اسلامی اعلام کند همه نامزدها به نفع نامزد نهایی ائتلاف کنار بروند، آیا موتلفه از چنین تصمیمی‌ تبعیت می‌کند؟
بله، طبیعتا باید تلاش کنیم که این دیدگاه در بین مجموعه نیروهای انقلاب جا بیفتد. اگر تلاش کردیم اما نهایتا به جمع‌بندی رسیدیم که فردی که می‌خواهد از طرف مجموعه نیروهای انقلاب معرفی شود فردی قوی‌تر و توانمندتر از آقای میرسلیم است، خب به‌طور طبیعی ما تابع نظر جمع خواهیم بود.
همه کسانی که خود را در قد‌و‌قامت رئیس‌جمهوری می‌بینند یک سوال را باید پاسخ دهند و آن اینکه چرا مردم به آقای روحانی رای ندهند و به آنها رای بدهند. شما این سوال را درباره آقای میرسلیم چگونه‌ پاسخ می‌گویید؟
این روشن است. مردم در این مدت کاملا متوجه شدند دولت آقای روحانی، دولت حرف است نه عمل؛ اقتصاد مقاومتی، سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی و دیگر وعده‌ها روی زمین ماند. مشکل ما در کشور این است که متأسفانه مجری برنامه و سیاست نداریم. مقام معظم رهبری 1300 بند سیاست را به دولت‌ها ابلاغ کردند بسیاری از این سیاست‌ها زمین مانده و اجرا نشده است.
از کجا معلوم آقای میرسلیم بتواند به این سیاست‌ها جامه‌عمل بپوشاند؟
باید کسی که می‌آید ادعای اجرا داشته باشد، نه آنکه وارد وادی فیلسوفی و حقوقدانی و نظریه‌پردازی شود. رئیس‌جمهور اگر عملگرا بود خوب است اما اگر دنبال اقدام نبود و همه‌اش خواست نظریه‌پردازی و ایدئولوژی‌بافی کند به جایی نمی‌رسد چون کار رئیس‌جمهور اینها نیست. متأسفانه وقتی افراد در انتخابات ریاست‌جمهوری رای می‌آورند فیلسوف، ایدئولوگ و نظریه‌پرداز می‌شوند کاری که اصلا ربطی به اجرا ندارد. اینجا حزب موتلفه باید ضمانت کند نامزدی که به میدان می‌آورد به سمت اجرا برود‌؛ حرف نزند بلکه اجرا کند.
مطمئن هستید که آقای میرسلیم به این سمت می‌رود؟
باید به این سمت برود چون دستور حزبی است. وقتی یک حزب با تمام تشکیلاتش در سطح کشور می‌آید تعهد می‌دهد در واقع فرق می‌کند با کسی که خودش می‌خواهد وعده دهد. وعده فردی قطعا ضمانت اجرایی‌اش با وعده‌ای که یک حزب می‌دهد تفاوت می‌کند. موتلفه آبرو‌ و حیثیت 50‌ساله‌اش را می‌خواهد بگذارد تا نامزدش وارد عرصه اقدام و عمل شود. سال 95 به نام «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری شد، واقعا دولت بگوید در این یک‌سال چه کاری کرده است که ما چندگام به جلو رفته باشیم تا فشارهای بین‌المللی روی ایران تاثیر نگذارد.
سال 92 نیز ‌پنج‌چهره طیف سنتی برای نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری ائتلافی تشکیل دادند اما شورای نگهبان هیچ کدام از آقایان آل‌اسحاق، ابوترابی‌فرد، متکی، باهنر و پورمحمدی را رجل سیاسی و مذهبی تشخیص نداد، فکر می‌کنید سال 96 آقای میرسلیم را رجل سیاسی و مذهبی تشخیص بدهد؟
درباره آنها ‌من چنین خبری را ‌تایید نمی‌کنم. قطعا نظر شورای نگهبان براساس سیاست‌های کلی انتخابات درباره تعریف رجل سیاسی و مذهبی کامل‌تر شده است. معتقدیم همه ویژگی‌های رجل سیاسی و مذهبی را آقای میرسلیم دارد. کسی که در عرصه سیاستگذاری کلان کشور است، مسئولیت اجرایی داشته، وزیر بوده، رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور بوده و در کارهای سطح بالای عرصه سیاست حضور داشت رجل سیاسی محسوب می‌شود؛ از نظر رجل مذهبی بودن هم در میان نام‌های مطرح برای نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری، تنها مفسر قرآن آقای میرسلیم است. یعنی کارهای دینی و مذهبی‌اش کاملا برای شورای نگهبان محرز و مشخص است که مصداق رجل مذهبی محسوب می‌شود چون آشنا‌ به مبانی دینی و مذهبی است. از نظر ما آن شاخص‌هایی که شورای نگهبان برای رجل سیاسی و مذهبی درنظر می‌گیرد در آقای میرسلیم وجود دارد.

بالاخره هر کاندیدایی می‌خواهد یک برندی را از خودش به نمایش بگذارد، نوع لباس پوشیدن آقای میرسلیم هم خاص است؛ آیا در انتخاب آقای میرسلیم این فاکتور را لحاظ کردید؟
آقای میرسلیم تجلی اقتصاد مقاومتی و درون‌گرا بودن در بُعد فرهنگی و اقتصادی و عدم تبعیت از مدل‌های بیگانه است. همیشه سعی کرده لباس ایرانی به تن کند. در اقتصاد مقاومتی ما همه جلوه‌هایی که می‌خواهیم در سبک زندگی داشته باشیم همه در رفتار آقای میرسلیم است. او از کلمات خارجی استفاده نمی‌کند و در سبک زندگی نیز مدل ایرانی را دارد. پس آن تجلی تکیه به تمدن و فرهنگ ایرانی و اسلامی است، پس اگر قرار است به سمت یک پیشرفت ایرانی-اسلامی حرکت کنیم باید رئیس‌جمهور هم تبلور همین سبک زندگی باشد. من فکر می‌کنم این جزو برندهای منحصر به فردی است که آقای میرسلیم دارد.

منبع: مثلث

https://www.shoma-weekly.ir/EfmSns