
در باره بحث داخلی، نارساییهایی که در بخش اقتصاد داریم برای همه مشخص است. در باره وضعیت تولید، معیشت مردم، تورم و اشتغال که کلانهای اقتصاد ماست، رهبری فرمودند به کلانهای اقتصادمان بیاعتنایی شده که اقتصادمان روزمره شده است. در برنامهریزی اقتصادیمان به گونهای برخورد کردهایم که چالشهایی در زمینههایی چون تولید، معیشت، اشتغال و سرمایهگذاری به وجود آمدهاند. بنابراین در حوزه داخلی هم یکسری چالشهای بهروز داریم که باید اینها را سامان بدهیم. درباره اهداف آتیه میخواهیم در منطقه اول شویم و رشد هشت درصدی داشته باشیم.
اولین راهکار این است که ما باید اقتصاد را از حاشیه به متن بیاوریم، یعنی مجموعه نظام تصمیمگیریمان بداند که اولویت اول امروز ما اقتصاد است. نکته دوم لغت حماسه است. اگر نتوانیم کسانی را که در حوزه اقتصادند به صحنه بیاوریم، در حوزه اقتصاد از پتانسیل موجود استفاده نخواهد شد، باید ظرفیتهای بلااستفادهمان به صحنه بیاید. این نمیشود جز اینکه فضا و زمینه را به گونهای معین کنیم که همه آحاد ملت به صورت حماسهای در اقتصاد حضور یابند و بخش تولیدمان با توان کامل در عرصه باشد و مشکلات تولید را مرتفع و فضای کسب و کاری که بخش تولید دارد و یازده شاخص موجود مقررات اداری، نظام بانکی، نظام قضائی و... مد نظر قرار بگیرد و اگر فضای کسب و کار آماده و امکان حضور بخش خصوصی از نظر سرمایهای، حمایتهای دولتی و قانونی و روابط بینالملل مرتبط با بخش خصوصی نظیر قوانین صادرات، واردات، گمرک و ارز فراهم نشود، این حماسه ایجاد نخواهد شد و همه اینها الزاماتی است که برای حماسه ضروری است.
راهکار بعدی این است که دولت محترم باید قبول کند آنچه از اجرائیات اقتصاد دارد، در اولین فرصت از خودش سلب و آن را به بخش مردمی واگذار کند مثل تمام پروژهها اعم از پروژههای نیمهتمام و فعال. واقعاً بسترهای آنچه را که در اصل 44 مطرح شده است، آماده کردهاند ، منتهی باید فضا و بستر لازم را برای بخش غیردولتی در تحویل گرفتن این پروژهها توانمند کرد. اولین حمایت این است که فضایی را که بخش خصوصی میخواهد در آن فعالیت کند، متناسب با این آرزو و هدف باشد. نمیشود دست و پای بخش خصوصی را ببندیم و به او بگوییم حالا بدو! یعنی بیمه، مالیات و مخصوصاً نظام بانکی دست و پای بخش خصوصی را بستهاند. در حال حاضر مجموعه تواناییهای کشور در نظام بانکی قفل شده است. البته خود نظام بانکی هم گرفتاری دارد. یکی از مشکلات نظام بانکی این است که دولت کلی به آن بدهکار است، بانک هم نمیتواند تعهدات مردم را انجام بدهد و گیر کرده است. باید قوانین و مقرراتمان موجب تسهیل باشد، نه آزار. اوایل کار یک مقدار در تنظیم مدیریت چالش خواهیم داشت، اما باید قدری به کارمان سرعت بدهیم. باید به منابع بخش تولید کمک کنیم تا بتواند این کار را انجام بدهد. نمیشود به بخش تولید بگوییم برو تولید کن، اما منابع آماده نداشته باشی، روابط بینالمللی مشکل داشته باشد، دستگاه قضائی با تبعیض به تو نگاه کند و نتوانی دادخواهی کنی و مسائل متعددی چون عملیات بیمه و... داشته باشی. یازده شاخص کاملاً مشخص است.
باید یک مقدار از خودتحریمیها پرهیز کنیم. اگر قبول داریم دشمن دارد در حوزه اقتصاد تمام دریچههایمان را میبندد، در مقابل هر دریچهای که او میبندد پنج دریچه باز کنیم، نه اینکه پنج دریچه جدید را ببندیم. اینها با تدبیر اقتصادی شدنی است.
دولت قبل نیتش خوب بود، اما بینش اقتصادی آن، اقتصاد توزیعی بود. در این قضیه سرمایهگذاری فراموش شد. نتیجهاش این بینش صفر شدن اشتغال است. باید تغییر جهت بدهیم. اولین لازمه حماسه اقتصادی تغییر بینش و نگاه به اقتصاد، دوم تغییر ساختار و سوم مسائل انضباطات و ایجاد اعتماد و وجود مدیریتی است که عزمش این باشد که حداکثر مردم را وسط بکشد. اگر دولت، حاکمیت و مجموع تصمیمگیرندگان تصمیم نگیرند که همه مردم و سرمایهگذارها را به حوزه اقتصاد بیاورند، حماسه محقق نمی شود. نیاز ما حضور حماسی مردم است، یعنی مردم را امیدوار کردن، حداکثری به صحنه آوردن، نشاط دادن، محدودیتهایشان را کم و حمایت کردن است که وقتی سنگها از سر راه برداشته شود، مردم به سرعت حماسه ایجاد میکنند.