نگاه

اسرائیل دوم یا ایران دوم؟

عینک دموکراسی خواهانه ی اصلاح طلبان یا مانع دیدن پشت پرده و آینده ی طرح جدایی کردستان از عراق است یااینکه ماموریت اصلاح طلبان هم‌صدایی با این حرکت برای ایجاد هماهنگی بین قومیت کرد در داخل با خارج است
حمیدرضا ترقی- رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار 12/07/96رئیس جمهور ترکیه با ایشان با تأکید بر لزوم گسترش همکاری‌های اقتصادی دو کشور: برگزاری همه‌پرسی در کردستان عراق را خیانت به منطقه و موجب تهدید آینده‌ی آن، خواندند و با اشاره به عوارض درازمدت این اقدام برای همسایگان، تأکید کردند: ایران و ترکیه باید در مقابله با این حادثه، هر اقدام ممکن را انجام دهند و دولت عراق نیز باید در این قضیه به‌صورت جدی، تصمیم‌گیری و اقدام کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، «همکاری، همفکری و تصمیم‌های واحد و جدی سیاسی و اقتصادی» از سوی ایران و ترکیه در مقابله با این قضیه را بسیار مهم دانستند و خاطرنشان کردند: نگاه آمریکا و دولت‌های اروپایی به این موضوع با نگاه ایران و ترکیه کاملاً متفاوت است و آمریکا مایل است که همواره یک عامل ایذایی علیه ایران و ترکیه در اختیار داشته باشد، بنابراین به آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها و مواضع آن‌ها به‌هیچ‌وجه نمی‌توان اعتماد کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور ترکیه افزودند: همچنان که اشاره کردید، از حوادث اخیر در درجه‌ی اول، رژیم صهیونیستی و بعد از آن، آمریکایی‌ها سود می‌برند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش دشمنان برای مشغول‌سازی ایران و ترکیه و دور کردن دو کشور از مسائل مهم منطقه، افزودند: قدرت‌های خارجی و به‌ویژه رژیم صهیونیستی به‌دنبال ایجاد یک «اسرائیل جدید» در منطقه و به‌وجود آوردن وسیله‌ای برای اختلاف و نزاع هستند.

ایشان تأکید کردند: باید با نگاهی بلندمدت و راهبردی به قضایای اخیر، تصمیمات جدی و سریع گرفت و در قالب اقدام واحد، با این موضوع مقابله کرد.12/7/96

چراکردستان جداشده از عراق اسرائیل دوم می‌شود؟

1-«محمد احمد الروسان»، عضو دفتر سیاسی جنبش مردمی اردن در بررسی اهداف نهفته در پس تشکیل دولت مستقل کردستان و تجزیه عراق در پس آن می‌نویسد: قضیه کردستان دارای تاثیرات و پیامدهایی است و باید آن را سرآغاز و مقدمه تغییر شکل منطقه و جغرافیای سیاسی آن و حتی سرآغاز نزاع و جنگی سراسری در خاورمیانه دانست که هم اکنون رهبران این منطقه تلاش دارند، با سوء استفاده از تحرکات گروه تکفیری «داعش» و از طریق ائتلاف امنیتی و سیاسی و نظامی‌شان با این گروه و دیگر طرف‌های منطقه‌ای و بین المللی از جمله رژیم صهیونیستی محقق کنند.

2-اطلاعات موجود نشان می‌دهد که عناصر پیشمرگه کردستان همچنان آموزش‌های نظامی کیفی و حرفه‌‌ای خود را در سرزمین‌های اشغالی و تحت نظارت و اشراف عناصر نخبه کماندوی صهیونیستی و در برخی از مناطق سری و محرمانه کوهستانی منطقه کردستان می‌بینند، در حالی‌که برخی از این آموزش‌ها نیز به صورت علنی و آشکار و در مناطقی که همه از آن مطلع و آگاه هستند، به دست کارشناسان امور نظامی اسرائیلی، آمریکایی و انگلیسی انجام می‌شود.

3-برخی اطلاعات امنیتی تاکید می‌کند که حکومت منطقه کردستان عراق قراردادهایی با شرکت «آنتروپ» صهیونیستی و دیگر شرکت‌های این رژیم که در کشورهای اروپایی از جمله سوئیس به نام‌های دیگر ثبت شده‌اند نیز بسته است و از جمله آنها می‌توان به دو شرکت «کیودو» و «کلوزیوم» اشاره کرد که موظف به تجهیز فرودگاه بین المللی اربیل و دیگر فرودگاه‌های منطقه کردستان به سیستم‌ها و دستگاه‌های امنیتی حساس و بسیار پیشرفته و با تکنولوژی بالاست.

این درحالی است که رهبران کردستان هر روز قراردادهای جدیدی را در حوزه‌های تخصصی و کارشناسی امنیتی و تکنولوژیکی به ویژه در حوزه مبارزه با تروریسم ! با شرکت‌های صهیونیستی منعقد می‌کنند.

4-اطلاعات امنیتی همچنین تاکید می‌کنند که شرکت‌های امنیتی و نظامی صهیونیستی بر پایگاه‌های نظامی آموزشی منطقه کردستان عراق چه پایگاه‌های سری و چه علنی - تحت کلمه رمز (Z ) اشراف و نظارت دارند و همه این اقدامات با هدف آموزش و تشکیل ارتش نظامی حرفه‌ای کردی که با نیروهای خارجی هم پیمان باشد و هدف آن تشکیل دولتی کردی در شمال عراق است، صورت می‌گیرد.

براین اساس می‌توان گفت که ارتش نظامی کردستان بر پایه دیدگاه‌های استراتژیک دستگاه صهیونیستی موساد و به عنوان یکی از شاخه‌های خارجی این دستگاه در منطقه کردستان با هماهنگی با سازمان سیا آمریکا و دستگاه اطلاعات انگلیس موسوم به MI6 شکل گرفته و فعالیت می کند.

این اطلاعات همچنین اظهار می کند که افسر ارتباط بین تل آویو و منطقه کردستان عراق و اشراف بر تحرکات و فعالیت های سیاسی این منطقه و شاخه های نظامی آن «دنی یاتوم»، رئیس سابق دستگاه موساد و برخی از همکاران وی در دستگاه اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی هستند.

5-منطقه کردستان و رژیم صهیونیستی همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی گسترده‌ای دارندکه مبادله اطلاعات بین اربیل و تل‌آویو را در برمی‌گیرد، چرا که رژیم صهیونیستی به خوبی می‌داند، حفظ جایگاه و نقشش در شمال عراقی که در جوار ترکیه و ایران و سوریه قرار دارد، از چه اهمیتی برخوردار است و مهمتر از آن می‌داند که در این منطقه باید چه نیروهای ویژه‌ای برای جمع آوری اطلاعات تربیت کند، به همین منظور این رژیم یگان‌های ویژه و نخبه‌ای را از میان عناصر پیشمرگه کردستان تشکیل داد که به عنوان نیروهای کماندو دارای توان واکنش و دخالت سریع بوده می‌توانند ماموریت‌های ویژه را به انجام برسانند و در عمل از آنها در شمال و مرکز و جنوب عراق و حتی کشورهای عربی و همجوار استفاده شده است.

6-گزارش‌های دستگاه‌های اطلاعاتی منطقه تاکید می‌کند که آمریکا و رژیم صهیونیستی حمایت‌های نامحدودی از کردهای عراق به عمل می‌آورند تا به آنها توان و امکان تسلط کامل بر منطقه کردستان را بدهند و این منطقه را در درجه اول و بیش از هر چیز منطقه‌ای کردنشین و پاک از هرگونه نژاد و طایفه‌ای دیگر کنند و یکی از راه‌های تحقق این هدف بیرون راندن اعراب، آشوری‌ها و ترکمن‌ها از این منطقه و درخواست بقای نظامیان آمریکایی و بازگشت مجدد آنها به آن است.

7-آمریکا و رژیم صهیونیستی منطقه کردستان را به منطقه‌ای حفاظت شده برای خود تبدیل کرده‌اند، تا تحرکات کردها در آن از هرگونه گزندی در امان باشد. به این ترتیب درحالی که کردها حدود 16 درصد جمعیت عراق را تشکیل می‌دهند، اما به لطف حمایت‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی تحرکات سیاسی خود را گسترش داده تا سهم بسزایی در پارلمان عراق از سال 2003 به بعد داشته باشند، تعداد کرسی‌هایی که دو برابر جمعیت آنها به شمار می‌آید.

همچنین آمریکا تمام تلاش خود را به کار می‌برد تا تعداد کردهای بیشتری را جذب ارتش و نیروهای امنیتی و پلیس عراق کند، به گونه‌ای که براساس آمار و ارقام هم اکنون کردها بیش از 51 درصد عناصر این دستگا‌ه‌ها را بدون مبالغه تشکیل می‌دهند.

8-اطلاعات موجود از تغییر و تحولات خطرناکی در خصوص ماهیت و نوع نقش موساد اسرائیل در کردستان سخن می‌گوید، به گونه‌ای که این اطلاعات تاکید می‌کنند، این نقش تنها به تعامل با جنبش‌های کردی محدود نمی‌شود، بلکه اجرای بسیاری از عملیات‌های سری از طریق هدف گرفتن سازمان یافته و منظم مسیحیان و آشوری‌ها و کلدانی‌ها را در برمی‌گرفت تا به این طریق امکان بازگرداندن مناطقی که اسرائیلی‌ها تصور می‌کردند، آثار باستانی و تاریخی و قدیمی قوم یهود در آنها وجود دارد، به ویژه آثاری که برای این قوم از اهمیت و قداست خاصی برخوردار بود، فراهم شود و این اقدام پس از تخلیه این مکان‌ها از صاحبانشان و خرید آنها و یا ایجاد رعب و وحشت در میان اهالی یک منطقه خاص تا مجبور به ترک خانه و منطقه خود شوند، صورت می‌گرفت.

تمام این اقدامات با موافقت و حمایت حکومت فدرال کردستان و از طریق قرارداد کردی اسرائیلی صورت می‌گرفت که بازگرداندن یهودیان کرد به مناطق مورد نظر و بیرون راندن مسیحیان و کلدانی‌ها و آشوری‌ها از منطقه با فریب آنها جهت مهاجرت به کشورهای اروپایی و آمریکا و استرالیا در برابر چشم پوشی از املاکشان را در بر می‌گرفت. در این میان اگر کسانی سرسختی می‌کردند و تن به ترک خانه و کاشانه خود ندهند، با عملیات ترور و قتل و مهاجرت اجباری وادار به این کار می‌شدند.

طرح‌های فوق الذکر تماما با حمایت کلیساهای مسیحی صهیونیستی انجام می‌شد تا طرح مورد نظر موساد در مهاجرت دادن داوطلبانه و اجباری مسیحیان در مناطق شمال عراق به اجرا در آید، به خصوص آنکه دیدگاه‌های مسیحی صهیونیستی با دیدگاه‌های خاخام‌ها و جماعت‌های آنها در برخی از مناطق عراق مطابقت داشت، چون آن را در چارچوب مملکت «آرمگدون» ملاحظه می‌کردند که خدا وعده آن را به یهود داده بود و عملیات اسکان مجدد یهودیان کرد در منطقه از طریق طرحی که موساد برای این امر ریخته بود، تنها با هدف بازگشت آنها به مناطق‌شان در درجه اول و دوم تسلط یهود بر مناطق مقدس از منظر آنها صورت می‌گرفت و همه اینها در چارچوب وعده خدای یهود در حق بازگشت آنها به سرزمین‌ موعودشان دنبال می‌شد.

این اطلاعات موثق همچنین افشا می‌کنند که قضیه کشتار مسیحیان شمال عراق به واسطه گروه‌ها و یگان‌های سری ویژه نیروهای پیشمرگه صورت می‌گرفت که تحت نظر موساد فعالیت می‌کرد تا همانند «گروه‌های مرگی» عمل کنند که سازمان سیا و موساد در اختیار و بر آنها نظارت داشتند.

بنابراین این طرحی آمریکایی صهیونیستی است که با ابزارهای سیاسی امنیتی اقتصادی فرهنگی و اجتماعی کردی و غیر کردی تلاش دارد، به هر طریق ممکن راه به کردستان باز کند و آنها را به جدایی از بغداد ترغیب و وادار کند.

با این حال محور واشنگتن اسرائیل در تلاش است تا به هر طریق ممکن اسرائیل جدید در شمال عراق شکل گیرد و به واسطه آن امکان ضربه زدن بیش از پیش به محور مقاومت و پیشگیری از پیروزی و اتحاد آنها در منطقه را دنبال کنند.

چرا اصلاح‌طلبان از ایجاد اسرائیل دوم حمایت می‌کنند؟

دست کم سه تن از «ویترین های رسانه ای» جریان اصلاح طلب، در اظهاراتی ظاهرا هماهنگ و به شدت مخرّب، خط قرمزها را درنوردیدند و از سناریوی «اسراییلی» همه پرسی اقلیم کردستان حمایت کرده اند.

الف)-روز جمعه، ۳۱ شهریور، مصاحبه ای از صادق زیباکلام، با تلویزیون کرد زبان و تجزیه طلب «روژ هلات» منتشر شد که در میان همه اظهارات شاذ استاد، منحصر به فرد است. توجه مخاطبان را به بخش هایی از این مصاحبه جلب می‌کنیم:

" تصور می کنم شاید رهبران کردستان عراق، طرح مساله همه‌ پرسی را به عنوان یک وسیله برای گرفتن امتیازات بیشتر از بغداد مطرح کردند و احتمالا ته دلشان این نبوده که این رفراندم جدی جدی برگزار شود اما الان برگزاری این رفراندم به صورت یک مطالبه خیلی جدی و یک حق درآمده، چون اگر برای رهبران کردستان برگزاری رفراندم یک تاکتیک بوده، برای میلیون ها نفر از مردم کردستان عراق یک آرزو بوده که حدود یک قرن در سر داشته‌اند."

ب)-پنجشنبه ۳۰ شهریور، «دکتر» احمد نقیب زاده، استاد سیاست در دانشگاه تهران، که ظاهرا از ویترین آرایی‌های همکارش، زیباکلام، در رسانه‌های زنجیره‌ای، چندان دل خوشی ندارد و تلاش دارد خود را به عنوان یک آلترناتیو مطبوعاتی برای آقای زیباکلام مطرح کند، در مقاله‌ای به شدت مخرب‌تر از نمونه قبلی، یک مدیحه بلندبالا درباره همه پرسی کذایی با عنوان حماسی «استقلال اقلیم کردستان؛ یعنی تولد ایران دوم» نوشت تا ثابت کند استاد تمام سیاست در دانشگاه تهران هم در ساده اندیشی می‌تواند دست یک فرد بی اطلاع را که تمام رفرنس سیاسیش اتاق خبر «من و تو»ست، از پشت ببندد.

این «استاد» سیاست که چندی است به عضویت شورای مرکزی حزب اصلاح طلب «کارگزاران» سازندگی هم درآمده در مقاله خود نوشت:

" هرکس با استقلال کردها مخالفت می‌کند بکند ولی ایران نباید پشت کردها را خالی کند. چرا که کُردها و دیگر ایرانیان دارای پیوندهای عمیق و ناگسستنی تاریخی و فرهنگی هستند از سه خانواده‌ای که امپراتوری ایران را تشکیل می‌دادند یعنی مادها، پارس‌ها و پارت‌ها، گام اول را مادها یا کردها برداشتند."

ج)- اما نفر سوم از این مثلث، کسی نبود جز «استراتژیست» اصلاح طلبان: سعید حجاریان.

سعید حجاریان در ماهنامه سازندگی، شماره ۱۱(دوم مهرماه) در مقاله‌ای با عنوان «گمشده ما» که طبق معمول ادبیات او در لفافه‌ای از لفاظی‌های تئوریک پیچیده شده بود، تلویحا از همه پرسی کردستان حمایت کرد:

" مادامی که یک جمعیت طایفه باشند، شیخ می‌خواهند مانند طوایف عرب جنوب کشور که هر کدام شیخی دارند و به آن «شیخ‌الطائفه» می‌گویند. وقتی جمعیت رشد کند و ویژگی قومی (ethnic) پیدا کند افراد به دنبال رهبر هژمون یا با قول عرب‌ها سیادت می‌گردند و به دنبال یافتن «سیدالقوم» می‌روند. در مرحله بعد زمانی که تکامل جمعیت بیشتر شد و به مرحله ملت رسید، دولتخواهی مطرح می‌شود و ملت در پی برقراری دولت خود برمی‌آید چرا که گمشده‌اش دولت خودش است. برای مثال در نمونه کردستان عراق شاهد هستیم که از دوره ملامصطفی بارزانی تا به امروز پرچم، سرود، کنسولگری، پیش‌مرگه و ارتش اختصاصی پدید آمده و دولتمردان هر آن ممکن است واحد پول منطقه‌ای مشخص کنند و به چاپ اسکناس نیز دست بزنند. کردهای عراق فی‌الواقع فقط دولت ندارند و اگر دولت‌شان برقرار شود،nation-state تشکیل می‌شود.

همانطور که ملاحظه می‌کنید عینک دموکراسی خواهانه ی اصلاح طلبان یا مانع دیدن پشت پرده و آینده ی این طرح است یااینکه ماموریت اصلاح طلبان هم‌صدایی با این حرکت برای ایجاد هماهنگی بین قومیت کرد در داخل با خارج است .

موضع صریح مقام معظم رهبری در خصوص این موضوع و لزوم مقابله با طرح اسرائیل دوم آمریکا و صهیونیسم پاسخ روشنی به تحلیل غلط و مسیر اشتباه سران اصلاح طلب است .

هرچند عدم توانایی تصمیم گیرندگان سیاسی در عراق، یکی از عوامل واگرایی و تنش بین جریان های عراقی است اما عامل خارجی و نفوذ بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مزید بر علت است و ترکمان های عراق تحت تاثیر نفوذ همسایگان به ویژه ترکیه آسیب های زیادی دیده اند که با حمله داعش این آسیب پذیری شدت بیشتری گرفت. آسیب پذیری به حدی بود که حتی ایالات متحده آمریکا هم بی تفاوتی فاحشی به مساله ترکمان ها داشت. به طور مثال در محاصره امرلی سیاست آمریکا پررنگ نمودن کشتار ایزدی ها و مسیحی ها بود که در پرتو چنین سیاستی ترکمان ها فراموش شدند یا در کشتار ترکمن‌های تلعفر آمریکا عمدتا به دنبال فرسایش نیروهاست تا به آسانی به مدیریت بحران در دوران پسا داعش بپردازد. اما توانایی رهبران ترکمان به ویژه عباس البیاتی و ارشد صالحی در برجسته نمودن وقایع تلعفر و امرلی را نباید نادیده گرفت. در چارچوب چتر فراگیر حکمت ملی عراق و عمل‌گرایی عمار الحکیم، ترکمان ها می‌توانند به اهداف و دستاوردهای مطلوبی برسند چون حکیم هم با کردها ارتباط خوبی دارد و هم با شیعیان. در چنین شرایطی ترکمان ها نیز وضعیت بهتری خواهند داشت. تنها مساله بغرنج محاصره و سپر انسانی نمودن ترکمان های تلعفر است که می‌تواند تهدید و حتی نسل کشی جدیدی از سوی داعش علیه آنان باشد.

https://www.shoma-weekly.ir/iWBJMo