
از ترکیه اخباری به گوش می رسد که گاهی با هم متناقض هم هستند. گویا اخبار غیر رسمی بیش تر منتشر می شوند تا اخبار رسمی؟
پرونده مالیای که در ستاد فساد گولیک در ترکیه مطرح شده این است که بعد از این که اردوغان تعدادی از وزرای خود را جابهجا کرد و در کابینه تغییراتی داد، مخالفین همچنان عقیده دارند که ابعاد دیگر این موضوع یعنی تعداد بیشتری از افراد حکومتی و غیرحکومتی و بعضی از دستگاههای مرتبط با دولت در این قضیه دخیل هستند و لذا از نظر گروههای مخالف، این جریان همچنان ادامه دارد و به دنبال این هستند که بتوانند اسناد، مدارک و شواهدی را پیدا کنند که علیه دولت، بیشتر فضاسازی بشود.
اخباری رسیده بود که برخی از عوامل ایرانی هم در این پرونده دست داشتند. این اخبار درست است یا از منابع غیررسمی منتشر می شوند؟
به جز آقای ضراب که تاجر ایرانیتبار هست، چون پرونده هنوز مفتوح است و به نتیجه نهائی نرسیده، بیشتر قضایا احتمال و طرح موضوع است تا اعلام رسمی، اما قدر مسلم این است که این پرونده یک پرونده بزرگ فساد مالی در یک دستگاه دولتی در ترکیه است و احتمال طرح اسامی، عناوین و شخصیتهای کشور مختلف وجود دارد. در این پرونده اسم افرادی از هفت هشت کشور اطراف ترکیه مثل آذربایجان و کشورهای دیگر مطرح است که چون به شکل رسمی اعلام نشده است، باید یک قدری تأمل کنیم.
بحثی که در باره ایران هست این است که به دلیل تحریمها، مبادلات به واسطه طلا و کالاهای دیگر انجام میشده است و این آقایان هم به این دلیل متهم هستند. فکر میکنید میتوانند دولت ایران، مخصوصاً دولت قبلی را به دست داشتن در این ماجراها متهم کنند؟
اتهامی که مطرح شده پولشوئی است، یعنی جابهجائی پول، طلا و اسناد مالی و در این میان یا قانون زیر پا گذاشته شده یا مباحث قانونی رعایت نشده است. در بحثهای پولشوئی، مسئله این است که کسانی که این تبادلات و جابهجائیها و بده بستانها را انجام دادهاند، آیا اولاً از راههای قانونی استفاده کردهاند و ثانیاً اگر از راههای قانونی استفاده نکردهاند، شأنیت و اعتبار لازم را به قوانین و مقررات جاری و ساری آن کشور دادهاند و حق و حقوق آن کشور را رعایت کردهاند یا نه؟ مثلاً در کشورهای اروپائی گاهی اوقات بعضی از افراد در جابهجائیهای پولی مالیات لازم را نمیدهند و فرارهای مالیاتی دارند.
مسئلهای که در ترکیه در مورد همه کشورهای درگیر مطرح است بحث پولشوئی و در حقیقت فرار از قوانین و مقررات است، بدون این که جایگاه افراد مورد توجه باشد.
در چند سال اخیر رابطه ترکیه با ایران دچار تزلزل شده بود، بهخصوص بعد از ماجرای سوریه. فکر میکنید این پرونده، وضعیت ایران و ترکیه را بدتر از حالت فعلیاش میکند؟
چون مقامات یا مسئولین یا بعضی از چهرههای دو طرف در معرض اتهام هستند، به نظر نمیرسد که این موضوع باعث تغییر روابط بشود، چون هر دو طرف در معرض اتهام و یقهگیری هستند. از طرف دیگر ممکن هست که این نوع اتفاقات چون به نوعی به چهرههای اقتصادی مربوط میشود روی بازار و روابط اقتصادی تأثیر بگذارد، اما به نظر نمیرسد که آنقدرها روی روابط دو کشور تأثیر بگذارد، به ویژه که ترکها در یکی دو ماه گذشته تلاش کردند در روابطشان با ایران اصلاحاتی را به وجود بیاورند و در حال حاضر هم دارند تلاش میکنند اقدامات خود را علیه سوریه کم کنند تا بتوانند فشار منطقهای و داخلی علیه حکومت را مدیریت کنند.
در اخبار آمده بود بخشی از این پول را در سوریه هم هزینه کردهاند.
من در مورد هزینه شدن این پول چیزی نشنیدهام، اما موضوع مهم این است که این پولها جابهجا شده، از حسابهای مختلف آمده و به کشورهای مختلف رفته و مورد استفاده گروهها، احزاب و حتی دولتها قرار گرفته است. نکته مهم این است که در این موضوع فساد، مردم، رسانهها و افکار عمومی و کسانی که موضوع را پیگیری میکنند معتقدند خیانت یا جریان خلافی صورت گرفته است که ته آن به یک فساد اقتصادی بزرگ میرسد که دور زدن قانون و عدم رعایت مقررات و موازین قانونی است.
اشاره کردید به سوریه. آیا ترکیه میخواهد حضور خود را در سوریه کمرنگ کند؟
شاید از مجموع سه سال تحولات سوریه، ترکیه در یک سال گذشته فتیله دخالتهای مخرب خود در سوریه را پائین کشیده است و دلائل مختلفی هم دارد. یکی همین فهم غلط از روندها، بحث اختلافاتی که بین آنها و کشورهای دیگر از جمله عربستان به وجود آمده است و فشار افکار عمومی. به نظر میرسد که ترکها یک سالی هست که علنی و در مقام اعلام، حضور خود را در سوریه کمرنگ کردهاند، اما در واقعیت و در مقام اجرا آنچنان کمرنگ نکردهاند.
شاهد بودیم که دولت اردوغان برخی وزرایش را عوض کرده و گویا قرار است باز هم تغییراتی بدهند. پیشبینی شما در مورد آینده دولت ترکیه چیست؟
اردوغان برای این که اعتمادسازی کند در گام اول سه تا از وزرایش را عوض کرد و در گام دوم چند نفر دیگر را. مجموع این تغییرات با توجه به تغییر یکی از مشاوران ارشدش ده دوازده نفر میشوند. در عین حال تلاش دولت اردوغان این است که بتواند از توسعه و گسترش این بحران جلوگیری کند. در مرحله دوم بتواند بحران را کنترل کند و در مرحله سوم نشان بدهد که میتواند در مواقع بحرانی مدیریت جامعه را به دست بگیرد، اما آنچه که شاید خیلی مهم باشد این است که این دعوا اصالتاً بین خود جریان اسلامگراهاست، یعنی میان بلند اجویت به عنوان رهبر معنوی این جریان و اردوغان به عنوان مدیریت اجرائی و این در واقع یک دعوای خودی است که حالا به بهانه بحث فساد مالی مطرح شده است. اگر جریان بلند بتواند اسناد و مدارک دقیقتر و مهمتری را به دست بیاورند، این موضوع گسترش پیدا میکند و فشار روی دولت زیاد میشود و تأثیر آن در انتخابات آینده معلوم خواهد شد.
اما به نظر میرسد که هم اردوغان این ظرفیت را دارد و هم شرایطی را ایجاد کرده است که بتواند هر چه سریعتر این موضوع را جمع و جور کند و به یک اجماع یا مصالحهای برسد.
از طرف مردم ترکیه هم این پذیرش وجود دارد که اردوغان را همچنان بپذیرند؟
به نظر میرسد مجموعه اتفاقاتی که اردوغان در ده دوازده سال گذشته در جامعه ترکیه شکل داده، ارتباطات، شبکههای اقتصادی، بهبود وضعیت معیشتی مردم، اعتباری که ترکیه به دست آورده، افزایش دانش فنی، سرمایهگذاری، دادن سرانه مناسب مالی به افراد و... در مجموع تیم اردوغان را از جایگاه مناسبی برخوردار کرده است. بعضی از حوادث مثل بحث سوریه یا بحث نگاه آنها به امریکا موجب برخی ریزشها شده است، ولی در مجموع شرایط فعلی اردوغان شرایط بحرانی و نامناسبی نیست، فقط شرایط بدی است و فکر میکنم آنها میتوانند شرایطشان را تصحیح کنند.