
تلقی نتیجه 30 - 0 در این رقابت هم اشتباه دیگری است که سعی بر تلقین آن دارند. با توجه به یکپارچگی آرا در تهران باید سبد رأی هر جناح را بررسی کرد که در این انتخابات سبد آرای هر دو جناح پر بار بود. اگر میانگین آرای دو فهرست را شاخص اقبال بدانیم، نسبت میانگین فهرست امید (حدود یک میلیون و دویست هزار رأی) به فهرست اصولگرایان (نزدیک به 800 هزار رأی)، باید بگوییم 3-2 شده ایم. از این رو حتی اگر تعبیر سخیف کوفه دانستن تهران را کنایه از عدم اقبال مطلق به اصولگرایان بدانیم هم، تعبیر دور از واقعیتی است و قریب به 40 درصد آرای تهران متعلق به اصولگرایان است. البته ما مثل آقای روحانی نتیجه 3-2 را برد - برد نمی دانیم و باید قبول کنیم به دلایل نقاط ضعفمان، مورد اقبال مردم قرار نگرفته ایم. امید می رود آسیب شناسی نتایج این انتخابات کمک کند دور بعد، حرفی که حق می دانیم را بهتر بیان کنیم.
تعبیر غلط دیگر، تقسیم بندی آرا با مکانیسمی شبیه طبقه بندی مارکسیستها است. تعلق خاطر متفاوت اقشار مختلف جامعه به جریانات سیاسی انکارناپذیر است. اما این گونه نیست که بتوان یک تقسیم بندی جغرافیایی انجام داد. همانگونه که اختلاف جریان اصولگرا و اصلاح طلب ریشه در جهان بینی متفاوت آنها و باورهای اعتقادی متمایز دارد؛ باید انتظار داشت که اثر این باور در سبک زندگی افراد دیده شود و در نتیجه افرادی با گرایش زندگی متفاوت، گرایش سیاسی مختلف داشته باشند. اما تکرار می کنم، این یک تقسیم بندی مطلق نیست. چه بسا فردی با سبک زندگی ناشی از تفکر سکولار به دلایل برخی ریشه های عقیدتی برجای مانده در ذهنش به فهرست اصولگرایان رأی داده باشد و یا فردی با سبک زندگی ایرانی – اسلامی که به او از نهاد خانواده به ارث رسیده است، دل به جناح مقابل بسته باشد.