
مهمترین تهدیدها و فرصتهای تزریق داراییهای بلوکه شده به اقتصاد کشور چیست؟
بر اساس توافق، تحریمها از فروردین ماه سال 95 به صورت کامل برداشته میشود. اگر بهانهگیری وجود داشته باشد پس از سال نوی میلادی، طرفین باید برای لغو تحریمها آماده شوند. اقتصاد کشور از سه تحریم بزرگ آسیب دید: تحریم نفت به عنوان مهمترین و اصلیترین تحریم کشورهای غربی علیه ایران بود. تحریم دوم، تحریم بانکها و تحریم سوم، داراییهای بخش خصوصی و دولتی بود. مبالغ زیادی از این داراییها متعلق به دولت نیست. بخشی از این داراییها متعلق به نهادها، بانکهای خصوصی یا مردم است. توصیه میشود که هیچ مقداری از این داراییها صرف واردات نشود. این داراییها باید در بخش زیربنایی اقتصاد کشور به کار گرفته شود. بهترین مصارف این داراییها میتواند در سدسازی، راهسازی، تامین تجهیزات صنعت ورود تکنولوژیهای جدید به کشور، احیا و مرمت حمل و نقل هوایی کشور و ایرلاینها باشد. این بخشهای زیربنایی نوعی سرمایهگذاری برای نسل آینده است. منظور از ممنوعیت واردات، ممنوعیت تمامی محصولات نیست. در بخشهایی هم باید مواد اولیه برخی محصولات تولید داخل کشور را وارد کنیم. اما به طور کل این داراییها باید در بخشهایی به کار گرفته شوند که نوعی سرمایهگذاری برای نسل آینده کشور باشد. در غیر این صورت یک فرصت ویژه به یک تهدید تبدیل میشود.
برای جلوگیری از موضوع دلارزدگی چه باید کرد؟
سهم بانک مرکزی از این داراییها به مقداری نیست که تجربه دلارزدگی دولت دهم تکرار شود. همان طور که گفته شد بخش اعظمی از این داراییها متعلق به نهادها، بخش خصوصی و بانکهای خصوصی است. شاید مهمترین دستاورد یا فرصتی که از بازگشت این دارایی به اقتصاد کشور به وجود آید تک نرخی شدن ارز است. امکان پایین آمدن قیمت ارز به معنای واقعی وجود ندارد. دولت میتواند با برداشته شدن تحریمهای بانکها اقدام به تک نرخی کردن دلار بکند. بر اساس آمار، تورم نزدیک به 20 درصد شده است اما آنچه که جامعه را تحت تاثیر قرار داده موضوع گرانی است. پیشبینیها حاکی از این است که سال آینده هم قیمتها افزایش داشته و روند گرانی ادامه مییابد. پولی که دولت باید صرف کند در اشتغالزایی برای جوانان است. سالانه نزدیک به یک میلیون و 600 هزار جوان در مرز ورود به اشتغال هستند. علت آن هم جمعیت بالای جوانان است. تمامی این افراد نیاز به شغل دارند که بتوانند نیازهای روزمره خود را برطرف سازند. این پولها هر اندازه که امکان داشته باشد باید وارد بحث اشتغالزایی شود جامعه ما در حال حاضر بیش از هر چیزی از موضوع اشتغالزایی رنج میبرد؛ بنابر این باید بیشتر این پولها در بخش زیربنایی اقتصاد و اشتغالزایی به کار گرفته شود.
با این حساب سهم تجارت خارجی از داراییها به چه میزان است؟
باید سهم تجارت خارجی اندک باشد. نباید کالاهای مصرفی سهمی از این داراییها داشته باشند. اگر وارداتی هم صورت میگیرد باید در راستای تامین نیاز بخش زیربنایی اقتصاد کشور، خرید ماشینآلات و تجهیزات و... باشد.
پیشبینی شما از دوران پساتحریمها چیست؟
این دوران بین دو تا سه سال طول میکشد. مراحل به صورت پلکانی و کمی کند پیش میرود که به مسائل سیاسی کشورمان، آمریکا و حتی انتخابات اسرائیل بستگی دارد. نتایج انتخابات کشورها تاثیربسزایی در این روند دارد. امکان دارد با تغییر احزاب در کشور آمریکا و پیروزی حزب جمهوریخواه در انتخابات این کشور توافق نادیده گرفته شود. ما باید نهایت استفاده را تا پایان 2016 از فرصت پیش آمده بکنیم. قبل از اینکه اتفاقات سیاسی ما را غافلگیر کند باید به فکر ساخت و سازهای زیربنایی باشیم.
طرفین مذاکره با توجه به موقعیتهای اقتصادی متفاوت چه بهرهای میبرند؟
اروپا از نظر اقتصادی اوضاع نابهسامانی دارد. قطعا در بازار ایران به دنبال حضور پررنگ و فروش محصولات خود است. آمریکا هم به دنبال دو هدف فروش خودرو و سرمایهگذاری در حوزه انرژی است. به طور کل هر گروهی با هدف خاص و برنامهای مشخص به سمت بازار ایران حرکت میکند که به دنبال نتیجه ای جز سود بردن نیست. در این مسیر امکان دارد بسیاری از بخشهای تولیدی ما آسیب ببینند. واحدهای کوچک تولیدی به دلیل نداشتن شرایط رقابتی کافی از گردونه خارج شوند و... در این میان بازیگران اصلی اقتصاد کشور و دولت باید به فکر اقتصاد مقاومتی و بهرهگیری از آن باشند در غیر این صورت متوجه آسیبهای جدی خواهند بود.
پس در این شرایط چگونه میتوانیم توان خود را بالاتر برده و داراییهایمان را مدیریت کنیم؟
باید منابع داخلی را برای سرمایهگذاری در بخش تولید به کار ببریم. بهرههای 25 تا 30 درصدی وام بانکی نمیتواند حامی تولید باشد باید در این موضوع هم تجدید نظر شود. بسیاری از داراییها به جای ورود به بخش تولید به عنوان سپرده نزد بانکها گذاشته میشود تا بهره گرفته شود. این موضوع هیچ جای دنیا پذیرفته نیست. در کشورهای توسعه یافته بهره بانکی بین دو تا سه درصد است تا مردم به جای سپردهگذاری در بانکها اوراق مشارکت بانکها را خریداری کرده و از تولید حمایت کنند.
مهمترین نتیجه ورود دلارهای بلوکه شده در اقتصاد ایران چیست؟
دلارهای آزاد شده قدرت مالی کشور را افزایش خواهد داد که مقرر شده تا 13 میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده کشور را در مرحله اولیه آزاد کنند. این میزان دلار معادل 39 هزار میلیارد تومان است که در اختیار بانک مرکزی کشور قرار میگیرد. سیستم بانکی کشور با آزادسازی این میزان پول میتواند مطالبات خود را دریافت کند. صندوق ذخیره با یک هدفی شکل گرفته و برای ذخیره ابدی پولها ساخته نشده است. پولهای این صندوق باید طبق برنامهریزی برای توسعه زیربنای کشور از اموال این صندوق هزینه شود. در واقع صندوق نباید پول را راکد باقی بگذارد بلکه باید آن را برای زیربنای کشور یعنی تقویت راهآهن، جادهها و فنآوری هزینه کند باید با آزاد شدن این دلارها به کارخانههای مختلف فاینانس و امتیاز افزایش تولید بدهیم و کارخانههای خود را تقویت کنیم.
چگونه میتوان اقتصاد مقاومتی در دوران پساتحریمها را اجرا کرد؟
با کم کردن اتکا به خارجیها محصولات در داخل کشور با قیمت بسیار بالایی تولید میشوند. این در حالی است که محصول مورد نظر با قیمت سه برابر کمتری به کشور وارد میشود در نتیجه خریدار، کالای خارجی را بر کالای داخلی ترجیح میدهد. موضوع قیمت تمام شده محصولات بحث جدی است که باید مورد توجه واقع شود.
برخی میگویند در دوران پساتحریمها ارتباطات اقتصادی باید محتاطانه باشد نظر شما چیست؟
در هر دوره و هر زمانی باید جانب احتیاط رعایت شود. در این دوران میتوانیم ارتباط خود با شرق(روسیه و هند) را حفظ و تقویت کرده و با غرب ارتباط محتاطانهتری داشته باشیم.
بهترین روش برای مدیریت دوران پساتحریم چیست؟
سه نوع مدیریت در دولت وجود دارد. مدیریت سیاسی، مدیریت اقتصادی دو مدیریت قبلی را تحت تاثیر قرار میدهد. مدیریت اقتصادی دولت میتوانست بیش از آنچه که حاصل شده تلاش کند.
تیم اقتصادی دولت چگونه میتواند در این دوره نقش آفرینی کند؟
باید میزان تولید برای صادرات را بالا ببرد. به دنبال برطرف کردن بزرگترین ضعف یعنی اشتغال باشد. تیم اقتصادی، مسائل تولید کشاورزی را حل کند. دیگر زمان کاشت هندوانه گذشته است. باید به دنبال تامین منابع برای رفع نیازهاو حفظ منابع طبیعی باشیم.
نقش شرکتهای دانشبنیان در این دوران چیست؟
در تمام دنیا روشهای نوینی برای تولید، صنعت، کشاورزی و حتی تجارت به کار گرفته میشود. کشاورزی ما یک مشکل عمده به نام شیوه سنتی دارد و اصلا سعی نمیشود که این مشکل برطرف شود. بسیاری از فعالان این حوزه درکی از دانشبنیان ندارند. باید تولیدات کشاورزی را از بخش سنتی به بخش علمی تبدیل کنیم. این زمان نقش شرکتهای دانش بنیان پررنگ میشود. تمام روشهای کشاورزی ما هنوز سنتی است و به سمت مکانیزه شدن نرفته است. دولت میتواند با تقویت شرکتهای دانشبنیان، روشهای مکانیزه را هم وارد بخشهای مختلف اقتصاد کند تا زمانی که دولت مدیریت این سه بخش را به عهده نگیرد و روشهای علمی و نوین را وارد اقتصاد و صنعت کشور نکند، جهشی اتفاق نمیافتد.