
در دیدار اخیر هیئت دولت با مقام معظم رهبری، ایشان یادآوری نمودند؛ کسانی که از بنبست حرف میزنند کاملاً اشتباه میکنند. دربیان ریشههای بنبست نگری برخی نقطهضعفها جنبه اعتقادی، برخی ایمانی، برخی تربیتی و برخی نیز ریشه اخلاقی دارند. ازآنجاییکه مخاطب سخن مسئولان هستند، ممکن است از نظر عرفی و متداول و معمولی نظام مدیریتی رایج در سبکهای حکومتی، تحلیل بنبست در اداره امور، موضوع مذمومی نباشد، ولی برای مدیری و یا مسئولی با ویژگیهای معتقد به مبانی دینی، ثابتقدم و راستقامت و استوار در تحقق اعتقادات خویش، مؤمن حقیقی و عملی به مبانی اعتقادی، متخلق به ارزشهای اخلاقی انسانساز، محاسبهگر در حسابوکتاب اخروی و...، بنبست شکنی در انجام تکالیف و مسئولیتها و خدمتگزاری به مردم را عشق به کمال میداند و ضمن اینکه برای مردم عنصر مفید و مطلوب و مفیدی میباشد، از کار خود لذت معنوی میبرد و در قاموس این نوع مسئولیت، خستگی و خمودگی و دلزدگی و یاس و نومیدی و بنبست وجود ندارد و مصادیق فراوان آن در فرایند انقلاب وجود داشته و در حال حاضر هم گمنامهایی وجود دارد.
اینکه فراوان و بهکرات از مقام و شخصیت و موفقیت شهید بهشتی، شهید لاجوردی و شهیدان باهنر و رجایی یاد میشود، واقعاً آنها چنین ویژگیهایی داشتهاند و در اوج سختیها و محرومیتهای ناشی از انقلاب و تحریمها و بی ثباتی داخلی، استقامت کردند و بنبستها را شکستند و موفق شدند.
یکی دیگر از ویژگیهای بنبست گراها که ریشه در ضعفهای اعتقادی وایمانی و اخلاقی وتربیتی دارد، بیتوجهی به قانون اساسی و مقررات ناشی از آن و هدایتها و رهنمودهای رهبری میباشد که نگاه عقل جمعی و تدابیر مشورتی، تحت تأثیر نقطهضعفهای مشاورین ضعیف بنبست گرا و متمایل به امیال دنیوی واشرافیگری قرار میگیرد که متأسفانه فراوان و بهکرات در دولت آقای روحانی، علیرغم خدمات معمول و جاری وانفعالی، مشاهده میشود.
بنبست گراها درک و شناخت و تحلیل درستی از ظرفیتهای خدادادی کشورمان ندارند و یا اینکه آن نقطهضعفها مانعی برای شناخت ظرفیتها و استعدادها وفرصت ها است. برای نمونه این دولت راه خودکفایی طی شده برای تولید بنزین را مسدود و به صدها دلیل و توجیه راه واردات را پیش گرفت و آنهم واردات یک ماده حیاتی که شریان آن در اختیار دشمن بوده، ولی سپاه بنبست شکن، با استفاده از ظرفیتهای خودمانی و در اوج تهدیدها و تحریمها و باکار شکنیهای بسیار، بنبست وابستگی به بنزین را شکست و به خودکفایی و استقلال رساند.
نکته دیگر اینکه اگر جوانان ما دنبال الگوی حقیقی و عملی و نهادینهشده نوعی از مدیریت اسلامی میگردند، به یک حوزه از دهها حوزه عملیاتی فرماندهی آقا در نیروهای مسلح بنگرند که تراز نظامی و دفاعی و تهاجمی خودکفایی و باورمندی و رفع تهدید را از پله 5 وابستگی به پله 100، در تراز اول جهانی رساندند.
این الگو، نشانه شخصیت پرستی و حتی علاقه قلبی و اعتقاد به رهبری امام راحل و مقام معظم رهبری نیست، بلکه، این الگو ریشه در مصداق حقیقی شاخصهای مدیریت اسلامی دارد که از تولید این اندیشه، شهیدان تهرانی مقدمها، ونام آوران عرصههای نانو و انرژی هستهای و ساقط کنندگان مدرنترین پهپاد قرن، بهعنوان خادمان حقیقی، نظام اسلامی را به اوج اعلا میرسانند.
تصور شود اگر تفکر امثال تهرانی مقدم و صیاد شیرازی واسداللهلاجوردی، معطل و به امید و استخدام دولت روحانی و سبک مذاکره و چانهزنی آنها با غربیهای مخالف و دشمن، درمیآمد، حالوروز ما جه بود؟ جز این بود که بنبستگرایی مکرر، بنبستهای مکرر، وابستگی مکرر، وتسلط دوباره بیگانگان، وشرمندهگی در مقابل شهدا و عذاب اخروی کفر نعمت را دنبال داشت؟ هیهات که این ملت و رهبری عاشورایی آن، تن به این ذلت بدهند و دوباره ننگ تاریخ تکرار گردد.