
عبدالمجید شیخی- این روز ها مساله کاهش فروش نفت ایران به دغدغه ای برای اقتصادیون تبدیل شده است؛ در صورتی که اقتصاد ایران در نظام تجارت جهانی در زمینهی تولید چند کالای اساسی قدرت چانهزنی داشته باشد بدونشک در زمینهی واردات کالاهای دیگر وضعیت بهگونهای دیگر رقم خواهد خورد. حال سئوال این است که با چه راهکارها و اقداماتی میتوان به قطب منطقه در حوزه تولید محصولات کشاورزی دست پیدا کرد. پایگاه برهان در یادداشتی تحت عنوان «چگونه به قطب صادرات محصولات کشاورزی تبدیل شویم؟» به جوانب این مساله پرداخت:
بدون شک مهمترین هدف سناریوی تحریم اقتصادی غرب در هم شکستن نظام جمهوری اسلامی ایران است. اگرچه دولتمردان غربی در 34 سال اخیر تمام تلاش خود را کردهاند تا پایههای اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی را تضعیف نمایند، اما حاصل تلاش آنها چیزی نبوده است جز افزایش روحیهی خودکفایی و پیشرفت در جامعهی ایران. در هر حال اکنون جنگ اقتصادی غرب برضد جمهوری اسلامی به شدت گسترده شده است و آنها تمام ابزارهای خود را به منظور بر هم زدن ساختار اقتصادی ایران، به شکلی کاملاً سازماندهی شده، به کار گرفتهاند. نکتهی حائز اهمیت، در این میان، بیتوجهی اقتصاد ایران به تحریمها و محدویتهای جدید است. هر چند غرب تلاش میکند با اعمال محدودیتهای جدید اوضاع اقتصاد ایران را نابسامان سازد، اما نکتهی بدیهی این است که اقتصاد ایران با اعمال تحریمهای جدید آبدیدهتر شده است.
وجود مواد اولیه، آب، خاک، تنوع آبوهوایی و نیروی انسانی با استعداد مجموعهی کاملی از عوامل تولید را در بخشهای مختلف اقتصادی در اختیار ما قرار داده که در مقایسه با دیگر کشورها بینظیر است. وجود این ظرفیتها باعث میگردد تا تحریمها آن گونه که غربیها میخواهند بر ضد ایران عمل نکند. در این نوشتار به ذکر نکاتی پیرامون خودکفایی برخی صنایع میپردازیم و یادآور میشویم که با چه راهکارهایی میتوان وابستگی اقتصاد را به نفت کاهش داد. برای مثال، اگر در بخش کشاورزی بهرهوری آب را از زیر 40 درصد به 80 درصد برسانیم، تولیدات کشاورزی کشور به 2 برابر افزایش مییابد.
به منظور توسعهی سطح زیر کشت، باید از فناوریهای نوین بهره جست. با خوداتکایی کامل میتوان به احداث زهکشها، انجام عملیات تسطیح، احداث سامانههای آبیاری نوین و ترمیم زمینهای تک کشت با استفاده از کشت مکمل اقدام کرد و با تکمیل این زنجیره از مرحلهی تحقیقات کشاورزی تا انتقال عملی یافتهها در مزرعه، عرصه را برای مروجین جهادی کشاورزی هموار نمود.
اگر با ایجاد تشکلهای تولیدی برنامهی حمایتی کاملی متناسب با الگوی اقتصاد اسلامی از سوی دولت ارائه شود و دستگاههای متولی راه جهاد سازندگی را ادامه دهند و بتوانیم با الگوسازی مزارع نمونه و جدیدالاحداث، مزارع قدیمی را تشویق به یکپارچهسازی نماییم، سطح تولید کنونی به بیش از 5 برابر افزایش خواهد یافت. در این صورت کشور ما قطب صادرات محصولات کشاورزی خواهد شد. در این راستا باید منابع را با استفاده از شیوههای حمایتی ویژه تجمیع کنیم و حاشیهی سود را به حداقل ممکن برسانیم تا عرصه بر فعالیتهای دلالی تنگ شود. بدون شک برای این کار قیمتها باید به شدت کنترل شود. نظارت، ارزشیابی و تنظیم بازار توسط دولت میتواند این تغییر جهت حیاتی را در نظام تخصیص منابع به وجود آورد.
برای مثال، برای پروژههای کلان در حوزهی کشاورزی، همانند پروژههای سازهای، باید اوراق مشارکت منتشر نمود. این اقدامها به دستگاهی جهادی و فعالیتهایی از جنس جهاد اقتصادی نیاز دارد. تکمیل شبکههای آبیاری پایین دست سدها ضرورتی انکارناپذیر برای آبیسازی مزارع دیمی و افزایش تولید است. همچنین در این زمینه مهار بیشتر سیلابها برای جلوگیری از خسارت و بهرهبرداری از آن، جهت افزایش تولید محصولات کشاورزی، ضروری به نظر میرسد.
در حوزهی صنعت ابتدا باید عرصه را بر واردات بست و یا اینکه میزان آن را به شدت کاهش داد. از سویی دیگر، در برنامهی حمایتی از صنعت، باید جدول زمانی خودکفایی در تأمین نهادهها و افزایش کیفیت تولیدات داخلی مد نظر قرار گیرد و حمایت از تولیدکنندگان منوط به تحقق اهداف پیشبینی شده در آن جدول زمانی باشد. در این حالت است که صنایع ما از حالت خمودی خارج میشوند. در کنار این اقدامها باید تشویق به صادرات، به ویژه در عرصهی خدمات، در دستور کار قرار گیرد.
همچنین در حال حاضر کپیسازی صنایع مختلف بدون نیاز به فناوری پیچیده به راحتی امکانپذیر است. به اعتقاد بنده، اگر ما در نظام تجارت جهانی در زمینهی تولید چند کالای اساسی قدرت چانهزنی داشته باشیم، در زمینهی واردات کالاهای دیگر نیز زیر یوغ کشورهای دیگر نخواهیم بود. باید در کنار تشویق به مصرف کالاهای داخلی، ظرفیتهای خالی صنایع تکمیل شوند بهگونهای که تولید نیز افزایش یابد. به این ترتیب به طور قطع وضعیت اشتغال نیز بهبود مییابد. برای مثال، میتوان به جای صادرات نفت خام، آن را به فرآوردههای نفتی تبدیل نمود و سپس صادر کرد.
در حوزهی بازرگانی دولت باید برای تمامی بازارها نگهبانِ تنظیم بازار بگمارد. مدیریت بازار هر کالا، از بدو تولید تا مقصد نهایی، باید یکدست و با مشارکت گروههای تخصصی مجموعهای از دستگاههای متولی باشد. اگر نظام دقیق کنترل قیمتها، نظارت و ارزشیابی پیاده نشود، حاشیهی سود فعالیتهای دلالی هرگز اجازه نخواهد داد منابع از این عرصه به سمت صنعت و کشاورزی حرکت کنند.
گفتنی است در عرصهی فناوری و تولید علم، ایجاد بازار فناوری و مجبور کردن صنایع به تأمین نیازها و عقد قرارداد با صاحبان دانش و فن، در چارچوب جدول زمانی دستیابی به خودکفایی در نهادهها، یک ضرورت انکارناپذیر است. بنابراین باید توجه کرد که رسیدن به قطبشدن در میان اقتصادهای بزرگ جهان نیازمند برنامهریزی کوتاهمدت و بلندمدت است.