آقا فرمودند در بين رؤساي جماهير كه به ايران آمده بودند و در جماران برنامه داشتيم، ايشان كسي بود كه نماز نافلهاش ترك نميشد و مقيد به نماز نافله است. آقا تصميم گرفتند به پاكستان سفر كنند و آن سفر، مؤثر و باشكوه و البته براي امريكا و انگليس و غربيها تحريككننده بود تا بتوانند جلوي چيزهايي را كه ما مثبت ميدانيم، در آنجا بگيرند.
حبیب الله عسگراولادي
در دوره مسئولیتم در وزارت بازرگانی سفری به پاکستان داشتم. یکی از جاهایی که قصد رفتن داشتیم بلوچستان پاکستان بود كه خيلي شباهت به ايران دارد. موقعي كه ميخواستيم به آنجا برويم، آن كسي كه مسئوليت سفر را از جانب ضياءالحق و وزير اقتصاد ـكه ميزبان من بودـ داشت، گفت: «نميشود به آنجا برويم».
گفتم: «ما قرارمان هست كه به همه استانها برويم». گفت: «آنجا امنيت ندارد، ميدان جنگ و جبهه است». گفتم: «ما از كشوري آمدهايم كه ميدانها و خيابانهايش ميدان جنگ است. عيبي ندارد». رفت و صحبت كرد و برگشت و گفت: «خلبانهاي ما قبول نميكنند كه به آن منطقه بروند. آنجا مصلحت نيست برويد». گفتم: «پس سفر ما تمام است و ما از همينجا برميگرديم ايران».
از طريق وزير اقتصاد به ضياءالحق اطلاع دادند و گفت: «برويد» و رفتيم آنجا. همانطور كه اشاره كردم شباهت زيادي به استان سيستان و بلوچستان ما داشت، البته الان را نميدانم، چون آنجا را خيلي تخريب كردهاند.
ارتباط و تعامل شيعه و سني در متن حوزهها بسيار خوب بود. يك وعده غذا را رفتيم حوزه علميه سنيها و يك وعده هم حوزه علميه شيعهها و يك جلسه مشترك هم علما و مسئولين داشتند و سفر بسيار خوبي بود. دو تا جلسه عمومي كه گذاشته بودند، مردم خيلي استقبال كردند و بسيار به مردم ايران و انقلاب اسلامي نزديك بودند.
شرايط ما در آنجا جوري شد كه به خاطر تهديد كردن ما در اطراف چند بمبگذاري كردند و حتي تهديد كردند كه جايي كه رفتيم، بمبگذاري شده است، ولي ما سفر را در اين استان داراي امتحان خوب، يعني تعامل بسيار خوب شيعه و سني ـكه شيطان عظيم، وهابيها تخريب ميكردندـ ادامه داديم. من وزير بازرگاني بودم. آقا هم رئيسجمهورمان بود. من بهجاي اينكه به آقاي موسوي، نخستوزير گزارش كنم، رفتم خدمت مقام معظم رهبري و گزارش كردم. شايد هم در آنجا عرض كردم كه هنوز خدمت آقاي موسوي گزارش نكردهام، اما منظورم از اينكه نزد شما آمدم اين است كه شما لطف كنيد و به پاكستان برويد. مردم پاكستان خيلي به انقلاب اسلامي نزديك هستند. مثلاً در خيريهها و دارالايتام و مؤسسات فرهنگيشان عكس امام و عكس مقام معظم رهبري از عكس ضياءالحق و ديگران پررنگتر بود و شعارهاي خوبي ميدادند. وقتي ميخواستند شعار بدهند، وزير شعارشان ميگفت: «نعره صلوات!» اسم امام را ميبرد و ميگفت: «نعره صلوات!» وقتي گويندهشان از جمهوري اسلامي صحبت ميكرد، وزير شعارشان شعار ميداد: «نعره تكبير». براي جمهوري اسلامي تكبير ميگفتند.
من همه اينها را خدمت آقا گفتم و گزارش شفاهي به حضرتشان تقديم كردم. بعد هم در باره اينكه جنبه مذهبي ضياءالحق قوي است، مثالي را عرض كردم و آقا فرمودند در بين رؤساي جماهير كه به ايران آمده بودند و در جماران برنامه داشتيم، ايشان كسي بود كه نماز نافلهاش ترك نميشد و مقيد به نماز نافله است. آقا تصميم گرفتند به پاكستان سفر كنند و آن سفر، مؤثر و باشكوه و البته براي امريكا و انگليس و غربيها تحريككننده بود تا بتوانند جلوي چيزهايي را كه ما مثبت ميدانيم، در آنجا بگيرند.
برگرفته از آرشیو دفتر نشر آثار استاد عسگراولادی