* آيا از نتايج انتخابات غافلگير شديد؟ يا اينكه از قبل ميدانستيد كه نتيجه چه خواهد شد؟
به هيچ وجه از نتايج شگفتزده و غافلگير نشدم. به همانند نظرسنجيها آرا هم نشان داد كه «النهضه» جلو است اما انتظار داشتيم كه نتايج براي «النهضه» اندكي بهتر باشد اما قوانين انتخاباتي چنين اجازهاي را نداد.
* اكنون النهضه در مجلس مؤسسان، ائتلافي را سامان داده است ميتوانيد انگيزه و تفكر خودتان يا استراتژي حزب را در شكل دادن به اين ائتلاف بيان كنيد؟
ما مدتها پيش از انتخابات هم اعلام كرده بوديم كه خواهان يك دولت ائتلافي هستيم حتي اگر «النهضه» اكثريت مطلق آرا را به دست آورد چرا كه نميخواهيم مردم فكر كنند كه از يك وضعيت تك حزبي غالب در زندگي سياسي خويش بيرون آمده و به يك سيستم تك حزبي ديگر وارد ميشوند ما به اين دليل دست به چنين اقدامي زديم كه چهره سياسي تونس با اين اقدام – تشكيل دولت ائتلافي – زيباتر و باشكوهتر ميشود. همچنين صادقانه بگويم به اين دليل كه مرحله بعدي يك مرحله حساس است و چالشهاي فراوان و بزرگي پيش روي ما قرار دارد براي يك حزب واحد و يا حكومت تك حزبي اين يك ريسك ماجراجويي است كه به تنهايي وارد اين فاز شود.
* پس از سقوط ديكتاتور حزب «النهضه» چطور توانست به اين سرعت خود را بازسازي نمايد؟
مردم حول ايدهها متحد ميشوند بنابراين وقتي ايدهاي هست و مردمي هستند كه حامل آن ايده باشند خيلي آسان است كه بتوان بار ديگر افراد را حول آن متحد ساخت لذا ما از صفر شروع نكرديم. ما تاريخ داريم و از 40 سال پيش به اين سو آغاز كرديم. نميتوانستيد حتي يك خانواده را در تونس بيابيد كه فارغ از اين ايده باشد هر خانوادهاي يك شهيد داشت؛ يك زنداني داشت و يا كسي را كه از كار و شغلش اخراج شده بود در ميان خود داشتند. «حزب النهضه» ريشههاي عميق و ژرفي در جامعه تونس دارد. مردم هم با كساني كه تحت تعقيب و آزار بودند همراهي و علاقمندي بسياري به آنها از خودشان نشان ميدهند.
* به مردمي كه از «النهضه» ميترسند چگونه تضمين ميدهيد؟
قطعاً بخشهايي از مردم جامعه تونس هستند كه هنوز به النهضه مطمئن نيستند اما نتايج نشان ميدهد كه ما موفق شديم با برنامههاي انتخاباتي حزب بخشهاي زيادي از مردم اعم از زن و مرد را با خود همراه سازيم و نشان دهيم كه در برنامههاي خود براي برقراري دموكراسي و توسعه جدي هستيم. در هر حال ما به دنبال رأي 99 درصدي نبوده و نيستيم. كساني كه به ما اعتماد نميكنند طبيعي است چون 22 سال در غيبت ما، آنان زير حجم سنگين تبليغات بن علي بر ضد ما بودند كه در بي اعتبار كردن ما ميكوشيد و مردم را به شدت از ما ميترساند.
* به كساني كه به شما و حزبتان رأي ندادهاند چه ميگوييد؟
ما از حق ايشان در اينكه از جناح اپوزيسيون باشند دفاع ميكنيم و به آنها با رفتار خود ثابت خواهيم كرد كه ترس و وحشتشان در باره گفتمان دوگانه – كه ميگويند در مورد ما صادق است اما چنين نيست – كاملاً بي اساس است و اين ميراثي ناميمون، قديمي و بازمانده دوران بن علي است.
* اولويتهاي حزب «النهضه» چيست؟
ما تضمين خواهيم كرد كه ديكتاتوري ديگر به تونس باز نگردد. ما حامي و پشتيبان نظامي پارلماني هستيم كه ديگر يك فرد با قدرتي متمركز در رأس آن نباشد. اولويت نهايي ما تضمين آزاديها در تونس خواهد بود. آزاديهاي فردي، آزاديهاي اجتماعي و حقوق زنان. ما نخواستيم چيزي به بند اول قانون اساسي موجود بيفزائيم كه تصريح دارد تونس يك كشور عربي و مسلمان است. ظاهراً همه هم با اين مسأله در تونس موافق هستند.
* چگونه مردم مطمئن شوند كه حزب «النهضه» به طور كلي، به عنوان يك جنبش يا يك حزب و به انديشهها و آرمانهاي اسلامي حزب وفادارانه التزام عملي خواهند داشت؟
النهضه يك جنبش است نه فقط يك حزب كوچك. عجيب نيست كه در «النهضه» ما جريانها و انديشههاي مختلفي داريم و به همين دليل است كه رهبر النهضه هرگز رأي 99 درصدي به دست نياورده است اما او انتخاب گرديد. بنابر اين او بازتاب دهنده نظر اكثريت است «النهضه» مجموعهاي از احزاب زياد هم نيست بلكه تنها يك حزب است. وجوه اشتراكي هست كه تمامي اعضاي حزب را با هم متحد ميسازد. هيچ كسي در حزب «النهضه» نيست كه اندك ترديدي راجع به اسلام داشته باشد در همان راستا هيچ عضوي در حزب هم نيست كه رويكردي افراطي از اسلام داشته باشد به اين معنا كه ما در حزب النهضه «تكفيري» نداريم هيچ كسي در حزب ما نيست كه به خشونت به عنوان ابزاري براي تغيير يا حفظ قدرت باور داشته باشد. همگان در النهضه معتقدند كه دموكراسي تنها راه براي رسيدن به قدرت و بقا در قدرت است. هيچ كسي در النهضه نيست كه برابري زن و مرد يا حقوق زنان را باور نداشته باشد هيچ كسي در النهضه باور ندارد كه جهاد تنها راه براي حفظ يا اشاعه اسلام است. اما معتقديم كه جهاد عاملي بازدارنده است و رقابتي اجتماعي و سياسي به شمار ميآيد و حتي جهاد نظامي فقط راهي براي دفاع از خويش در برابر تهاجم است.
* آيا سلفيها هم تا اين حد بسنده خواهندكرد اگر با اين امر موافق نباشند پاسخ شما چه خواهد بود؟
قانون از سوي مردم و از طريق نمايندگان مردم مشخص ميشود و مردم امروز چيزي بيش از اين نميخواهند.
* برخي منتقدند كه سلفيها با اينكه در تونس اقليت هستند امروز در همه امور دخالت ميكنند كه در مواردي با خشونت لفظي و در پارهاي موارد با خشونت فيزيكي در صحنههاي اجتماعي ظاهر ميشوند كه ديگر تونسيها هم به اين صحنهها عادت كردهاند. موضع شما به عنوان يك حزب اسلامي در اين رابطه چيست؟ و اگر در آينده سلفيها با شما رو در رو شوند چطور با آنها برخورد ميكنيد؟
سلفيها هم قشري از اقشار تونسي بودند كه همانند ديگر اقشار در معرض ظلم و طغيان ديكتاتور قرار گرفتند اما مقاومت كردند و بعد از جنبش اسلامي «النهضه» بيشترين حجم سركوب را متحمل و بالاترين تعداد زنداني را داشتند و اينكه برخي از ايشان به افراط و سختگيري شناخته شدند طبيعي است زيرا مطابق با قانون فيزيك هر كنشي واكنشي را به دنبال دارد. سلفيها در تونس يك گروه را شامل نميشوند بلكه گروههاي متعددي هستند و ما انتظار داريم كه با رفع سركوب و فراهم آمدن شرايط گفتگو و فضاي باز آزادي بيان اين جلوههاي افراط و سختگيري كاهش يابد و در پايان دينگرايي اعتدالي كه تونس به آن شهرت دارد فراگير ميشود و جامعه دستاوردهايش را در زير پرچم اتحاد ملي خواهد ديد.

سلفيها به تأكيد بخشي از جامعه تونس هستند و چه بسيار در ميانشان جوانانمان را ديدهايم در دهه هفتاد بورقيبه كه دشمن اسلام و اسلامگرايان بود به شدت و با خشونت فراوان به سركوب آنان پرداخت و ما در چنين فضاي سختگيرانهاي پا به عرصه فعاليت گذاشتيم اما پس از ده سال گفتگو در ميانه راه مسير پيشرفت و تدين را در دل اعتدال يافتيم. من يقين دارم كه فرزندان سلفي ما هم همين مسير را خواهند پيمود و ما از حق ايشان در آزادي بيان در مساجد همواره دفاع كرديم و اين با وجود اختلاف نظر ما با ايشان در بعضي از موارد بوده است اما ما مدافع آنان و خواهران روبنده پوشمان بودهايم با اينكه نظر ما اين است كه روبنده واجب نيست اما من باب آزادي عقيده آنان آزادند كه پوشش خود را برگزينند. آيا مگر زن را اينقدر رها نكردهاند كه با اسلام مخالفت ورزد و خود به صورتي ظاهر سازد كه نام تجدد بر خود ميگذارد؟ آيا ما طرفدار آزادي زن نيستيم پس به او بايد حق انتخاب و گزينش سبك زندگي را داد و به گزينه اقناع و احترام متبادل و متقابل ايمان آورد. به نظر من مصداق بارز خشونت، افراط و تعصب سكولارها هستند كه در برابر حضور دختران دانشجوي روبنده پوش تونسي در دانشگاههاي كشور به تحريك محافل صهيونيستي و نهادهاي راستگراي افراطي فرانسوي غوغا به پا كردند و سعي كردند كه اين گروه از دانشجويان ما را از حق تحصيل علم محروم سازند اما هيچ كدام از ايشان سخني در باب حضور و تحصيل دانشجويان دختر روبنده پوش در دانشگاههاي آمريكا و بريتانيا ايراد نميكند. اين چالشها ساختگي است زيرا دوره و زمان سلطه بي چون و چرا بر مردم چه به اسم تجدد و چه به نام اسلام گذشته است. زيرا شخص در مسائل عقيدتي آزاد است و ديگران حق دخالت در امور خصوصي شخص را ندارند و هر شخص مسئول اعمال و رفتار خودش ميباشد و بر دولت و نهادهايش است كه خدمترساني كند نه اينكه عقيده و سبك زندگي را بر افراد و اشخاص جامعه تحميل نمايد.
* صاحبنظران بر اين باورند كه حكومت به رياست «النهضه» نقشه جديد روابط خارجي تونس را با غرب به اين گونه ترسيم خواهد كرد كه ايالات متحده آمريكا و بريتانيا جايگاه و امتيازات سابق فرانسه را در تونس به دست خواهند آورد... آيا اين درست است؟
ما در برنامهمان هزاران بار بر اين نكته تاكيد كرديم كه تابع روابط منطقي با دولتها بر حسب آنكه جغرافيا حكم كند هستيم كه روابط ما با اروپا كه همسايه مديترانهاي ما محسوب ميگردد از اين جمله است. ما فقط بر مشاركت با اتحاديه اروپا در طرحها تاكيد نداريم بلكه به دنبال افزايش سطح روابط و مشاركت بر اساس پيمان امضا شده فيمابين در ميانه دهه نود ميلادي هستيم و به سطوح روابط خارجيمان گستره و تنوع نويني خواهيم بخشيد و فعالسازي طرح اتحاديه مغرب عربي از اولويتهاي ما در اين عرصه ميباشد و همچنين افزايش روابط با كشورهاي عربي به ويژه كشورهاي حوزه خليج فارس را در برنامه داريم و با توجه به اينكه كشوري از قاره آفريقا هستيم به بعد آفريقايي روابط خارجي هم خواهيم پرداخت و به آسيا و عليالخصوص روابط با هند، چين، مالزي و اندونزي نگاه ويژهاي داريم و آمريكاي لاتين ميتواند پنجره جديد ما در روابط خارجي باشد. ذكر اين مطلب هم مهم به نظر ميرسد كه نقشه روابط خارجي تونس را در حكومت جديد «النهضه» با توافق با شركايش در حكومت ائتلافي ترسيم خواهيم كرد.
* اندكي پيرامون مصر بفرمائيد. تفاوتهاي مصر با تونس در چيست؟ آيا جنابعالي شخصاً گفتگويي با رهبري اخوانالمسلمين داشتهايد؟
بسيار اتفاق افتاده كه با هم تماس و گفتگو داشته باشيم جوانان مصري كتابهاي مرا با اشتياق ميخوانند اما معادله مصر بسيار پيچيدهتر از معادله تونس است. در مصر اقليتهاي مذهبي و قومي وجود دارند. يك جنبش سلفي (حزب النور) قدرتمند هم در صحنه عرض اندام ميكند. نقش ارتش در مصر هم بسيار متفاوتتر از نقش ارتش در تونس است.
* پيشنهاد شما به اخوان المسلمين مصر چيست؟ آنان اين توانايي را دارند كه مسير شما را طي كنند و آنچه شما انجام داديد را تكرار كنند؟
فكر ميكنم اخوان بايد حكومتي ائتلافي تشكيل دهد كه در برگيرنده احزاب سكولار، قبطيها و افراد نزديك به نظاميان باشد حتي اگر در اقليت باشند. اين اقليتها كوچك هستند اما بسيار تأثيرگذارند. اخوانيها براي موفقيتشان بايد تمام اينها را در يك ائتلاف بگنجانند در فرآيند انتخابات اينكه هر كسي به سهم خود قانع باشد و البته سهمي عادلانه به او برسد يك رقابت مطلوب است. توازن قدرت بايد بر حسب اعتبار نزد مردم و ميزان تأثيرگذاري در سطح جامعه باشد نه بر حسب شمارگان. اين اشتباهي بود كه در الجزاير رخ داد. وقتي اسلامگرايان 80 درصد از آرا را از آن خود كردند اما آنها اقليت تأثيرگذار سكولار، ارتشي و جامعه تجاري را ناديده گرفتند. بنابراين آنها كودتايي عليه فرآيند دموكراتيك انجام دادند كه آثار آن هنوز در الجزاير هويداست. به همين دليل است كه ما بر يك دولت وحدت ملي اصرار داريم. اخوان المسلمين هم به نوبه خود يك جنبش بزرگ و مسئوليتپذير است و گمان نميكنم دست به ماجراجوييهاي حماقتبار بزند.
* تركيه كشوري اسلامي است كه درباره آن ديدگاه هاي متفاوتي وجود دارد، شما درباره تركيه چگونه مي انديشيد؟
تركيه يك كشور اسلامي بزرگ كه داراي تاريخي كهن در تمدن اسلامي است، محسوب ميشود و امروز از طريق حزب اسلامگراي عدالت و توسعه توانسته است كه آن جايگاه تاريخي را احيا كند و آرزوي مصلحان قرن نوزدهم ميلادي در قاهره، تونس و اسلامبول را كه همانا جمع بين اسلام و پيشرفت بود با موفقيت در تثبيت تجربه توسعهگرا و مردمسالاري پيشرو ، تحقق بخشد ما از دهه هفتاد ميلادي روابط مستحكمي با اسلامگراهاي تركيه داشتهايم و اين استحكام روابط ناشي از شباهت سياق تاريخي دو كشور تونس و تركيه و ويژگيهاي مشتركشان است و اكنون اين تبادل اثرگذاري بين اين دو تجربه مشهود است هر كس كه جريان اسلامگرايي در تركيه را دنبال ميكند جايگاه انديشه جنبش اسلامي «النهضه» تونس و بويژه انديشه مرا در اين جريان ملاحظه خواهد كرد و به تاكيد نوشتههاي من در تركيه بيش از تونس مطالعه شده است زيرا بسياري از اين تأليفات به زبان تركي استانبولي ترجمه شد اما در تونس بيش از 30 سال جزء كتابهاي ممنوعه بود تا اينكه اين انقلاب مبارك به اين ممنوعيت خط بطلان كشيد.
راشد الغنوشي چندي پيش مقاله اي با عنوان «لماذا تُستهدف إيران؟» منتشر كرد. در آن مقاله نكات مهمي از سوي وي طرح گرديده بود كه اين مصاحبه را مستغني از بحث مجدد پيرامون اين مباحث مي ساخت. وي در آن يادداشت آورده بود: در صورتي كه از تفاسير كليشه اي توطئه آميز درباره حوادث جاري در كشورهاي اسلامي به ويژه درباره ايران كه بيشتر به حاشيه مي پردازد و توجه اساسي به وقايع آشكار ندارد، خلاص شويم خواهيم ديد توطئه هاي بزرگي عليه نظام جمهوري اسلامي ايران براي تجزيه اين كشور طراحي شده است. دستگاههاي رسانه اي غرب ايران را به گونه اي نشان مي دهند كه اين كشور منبع اصلي بي ثباتي و ناامني در جهان است. كشورهاي غربي با فشارهاي مختلف عليه ايران از طريق محاصره اقتصادي و بي ثبات كردن اوضاع داخلي اين كشور مي كوشند تهران را وادار به تسليم كنند ولي اين كشور تاكنون تسليم اين فشارها نشده است و توانايي و وحدت داخلي را براي مقابله با سياست هاي غرب بسيج كرده است تا بتواند به شديدترين ضربات ويرانگر پاسخ بدهد.
وي در بخش ديگري مي نويسد: اما چرا ايران از سوي قدرت هاي غربي هدف قرار گرفته است؟ نخست اين كه كشورهاي غربي به رهبري آمريكا و اسرائيل سگ نگهبان آمريكا در واشنگتن از ابتداي انقلاب اسلامي ايران تلاش گسترده سياسي و اقتصادي به كار بستند تا نظام نوپاي ايران را به زانو درآورند. حتي وزارت دفاع آمريكا در اين راه به حمله محدود نظامي در صحراي طبس متوسل شد كه با عنايات خداوند به شكست انجاميد.
رهبر حزب النهضه در ادامه با اشاره به ديگر توطئه هاي استكبار، به عملكرد قانوني ايران در برنامه هسته اي اشاره و تاكيد كرد: در حالي كه ايران چنين همكاري اي با آژانس دارد ولي اسرائيل كه دشمن ايران و مسلمانان است تاسيسات هسته اي نظامي خود را به روي جهان بسته است و كشورهاي غربي نيز هيچ فشاري عليه اين رژيم اعمال نمي كنند. ايران و ديگر كشورهاي منطقه بايد در برابر تهديدات مستمر اسرائيل از توانايي هسته اي برخوردار باشند.
راشد الغنوشي تصريح كرد:حمايت جمهوري اسلامي ايران از گروه هاي مقاومت فلسطين از ابتداي انقلاب ايران آغاز شد و اين كشور به رغم فشارهاي مختلف از اين حمايت چشم پوشي نكرد. امام خميني(ره) قبل و پس از پيروزي انقلاب اسلامي رژيم صهيونيستي را سرطاني در دل امت اسلامي توصيف كرد كه بايد محو شود. [...] جمهوري اسلامي در اين راه توجهي به حساسيت كشورهاي غربي و لابي صهيونيست ها به مسئله يهوديت و پيامدهاي اين سياست ندارد. راهبرد اساسي لابي صهيونيست ها و كشورهاي عربي مقابله با هر نوع جريان بيداري در اين منطقه است.
راشد الغنوشي در ادامه نوشت به رغم اين كه سياست ايران در حمايت از گروه هاي مقاومت در لبنان و فلسطين باعث تنش هايي در داخل ايران شد و برخي از گروه هاي مخالف دولت شعار نه غزه نه لبنان را سر دادند [...] ولي ايران همچنان بيش از كشورهاي عربي نداي آزادي فلسطين را فرياد مي زند.
وي در پايان مقاله خود تصريح كرد انقلاب اسلامي ايران يكي از بزرگ ترين رخدادهاي تاريخ معاصر است و الگوي جديدي را به امت اسلامي و كشورهاي جهان ارائه كرده است. اين الگو نويد دهنده استقلال و آزادي از قدرت هاي بين المللي و تقويت وحدت امت اسلامي، بيدار شدن نيروهاي خاموش آن و حمايت از مقاومت در فلسطين است. اما غرق شدن در خوي طايفه گري، خرافه پرستي و درگيري هاي سياسي در منطقه مانعي بر سر راه اين بيداري در ميان امت اسلامي است.