کد خبر: ۱۱۴
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۷:۳۳
مهدي عظيمي؛ تهيه كننده تلويزيون و سينما در گفت و گو با شما:
مهدي عظيمي میرآبادی گر چه چند ماه است كه حكم خود را به عنوان قائم مقام اداره كل نظارت و ارزشيابي سينماي حرفه اي از جواد شمقدري معاونت امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت نموده و هم اينك نيز در اين مسئوليت به فعاليت مشغول است، اما در اين گفتگو همانطور كه خود خواست، به عنوان يك فرد حقيقي و كارشناس، با او به گفتگو نشستيم و با توجه به تجارب ارزشمندي كه در عرصه تهيه آثار سينمايي وتلويزيوني و مسئوليت هاي فرهنگي داشته، نظراتش را در باره مهمترين مشكل آثار سينماي امروز ايران جويا شديم كه ماحصل آن تقديم خوانندگان مي گردد. لازم به توضيح است كه آخرين اثري كه عظيمي تهيه آن را به عهده داشته، فيلم سينمايي" سيب و سلما" ساخته حبيب الله بهمني مي باشد که در هنگام اکران عمومی، بطور مفصل به آن خواهیم پرداخت.

مهدي عظيمي میرآبادی گر چه چند ماه است كه حكم خود را به عنوان قائم مقام اداره كل نظارت و ارزشيابي سينماي حرفه اي از جواد شمقدري معاونت امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت نموده و هم اينك نيز در اين مسئوليت به فعاليت مشغول است، اما در اين گفتگو همانطور كه خود خواست، به عنوان يك فرد حقيقي و كارشناس، با او به گفتگو نشستيم و با توجه به تجارب ارزشمندي كه در عرصه تهيه آثار سينمايي وتلويزيوني و مسئوليت هاي فرهنگي داشته، نظراتش را در باره مهمترين مشكل آثار سينماي امروز ايران جويا شديم كه ماحصل آن تقديم خوانندگان مي گردد.
لازم به توضيح است كه آخرين اثري كه عظيمي تهيه آن را به عهده داشته، فيلم سينمايي" سيب و سلما" ساخته حبيب الله بهمني مي باشد که در هنگام اکران عمومی، بطور مفصل به آن خواهیم پرداخت.
*  اين روزها از سوي منتقدان و دست اندركاران سينما، علت هاي مختلفي در باره ضعف بعضي آثار سينمايي ايران مطرح مي شود، شما به عنوان يك صاحب نظر و كارشناس مشكل  اين آثار را در چه مي دانيد؟
 به نظر من مشكل سينماي ايران، اول از همه مسئله قصه است. در سينماي امروز ايران كمتر به قصه هاي خوب و بكر پرداخته مي شود و همين هم باعث مي شود كه تماشاگر ارتباط كمتري با فيلم ها برقرار كند.

 *  منظورتان از قصه به شكل خاص آن در سينما، همان فيلمنامه است؟
 نه! حتي  پيش از مرحله فيلمنامه؛ يعني همان قصه اي كه نويسنده در ابتدا آن را پيدا كرده يا در ذهن خود شكل مي دهد و بعد آن را تبديل به فيلمنامه مي كند. اين قصه اوليه خيلي مهم است كه برخوردار از جذابيت و تازگي و يك حرف نو باشد.

 *  با اين حساب چرا فيلمنامه نويس يا فيلمسازان ما كمتر به سمت چنين قصه هاي نو و جذابي مي روند. آيا دوران قصه هاي  نو و بكربه پايان رسيده است؟
 نه! هردوراني قصه هاي نو و جذاب خود را دارد. ضمن اينكه تاريخ و فرهنگ هر كشور نيز همواره مانند يك گنج قصه هايي از دوران گذشته را در درون خود جاي داده كه سعي و ذوق فيلمساز مي تواند  او را به سمت اينچنين گنجينه هاي ارزشمندي سوق داده و با كشف اين گنج ها، به قصه هايي ارزشمند دست يافته و سپس آنها را به زبان فيلمنامه و تصوير تبديل كند.شما اگر نگاهي به تاريخ معاصر و دوران دفاع مقدس و انقلاب اسلامي بياندازيد خواهد ديد كه چقدر مضامين و قصه هاي ارزشمندي در اين زمينه ها وجود دارد كه هنوز به آنها پرداخته نشده است. اينكه مي بينيم اكثر آثار پرفروش سينماي ايران طي اين سالها متعلق به آثار دفاع مقدس مي باشد، دليل محكمي بر اين نكته مهم است كه مردم با مضمون دفاع مقدس به شرطي كه از زاويه اي نو و غير كليشه اي به آن پرداخته شود، علاقمندند.  البته در ساير  وجوه زندگي نيز قصه هاي نو و جذابي نهفته است كه نگاه هوشيار و جستجوگر هنرمند مي تواند آنها را كشف و بسط داده و با تبديل آنها به فيلم، خيل تماشاگران مشتاق را به سوي سالن هاي سينما جذب كرد. افزون بر آن تحولات امروز جهان و منطقه نيز دستمايه هاي ارزشمندي محسوب مي شوند كه قابليت پرداخت را دارند،به شرطي كه قصه ها و فيلمنامه هاي درستي براي آنها نوشت تا صرفأ به گزارش هاي ژورناليستي شبيه نباشند.

 *  به نظر مي رسد كه عمده نويسندگان و فيلمسازان ما خود را محدود به سوژه هاي به اصطلاح آپارتماني نموده و همه ايران را تهران و همه تهران را شمال آن ديده و به تصوير مي كشند. آيا اين  تكرار و كليشه، فرار تماشاگران را از سالن هاي سينما در پي نخواهد داشت؟
 درست است! اين هم به همان عدم نوآوري در قصه پردازي بر مي گردد. به تعداد نفرات و به تعداد شهرها و روستاهاي اين ديار قصه و سوژه وجود دارد. مسلم است كه اگر اين همه دغدغه و حرف ها و آرزوهاي انسان هاي مختلف محدود به يك قشر خاص و گاهي بي درد گردد، خيل ديگر مردم كه خود را و قصه هاي پيرامون خود را در آينه سينما نمي بينند، ناچار از سينما روگردان شده  و با آن قهر خواهند كرد، پس شاه كليد نجات سينما، قصه ي خوب است. بخصوص اينكه ما ايرانيان از قديم و از كودكي با قصه هاي پدران و مادران خوگرفته ايم و با شنيدن قصه هايي كه از زبان آنها بيان مي شد، به آرامشي  دلنشين مي رسيديم.

 *  علاوه برمشكل پيشين، بعضي فيلمسازان نيز از فيلم هاي خارجي كپي برداري  نموده  و آثاري بي ريشه را به خورد تماشاگر مي دهند، اين آفت را چگونه مي بينيد؟
 متاسفانه اين مسئله و معضل در فضاي سينما و تلويزيون كشور گاهي  ديده مي شود. در حالي كه ادبيات و تاريخ ما چه تاريخ كهن و چه تاريخ معاصر مملو از مضامين و سوژه هايي است كه يا اصلأ به آنها پرداخته نشده و يا اينكه اينقدر كم پرداخته شده كه جا دارد كماكان از زواياي مختلف به آنها پرداخت.كپي برداري بعضي فيلمسازان ايراني از آثار سطحي و سخيف خارجي  نوعي خود زني است. زيرا باعث مي شود ما تماشاگران خود را از دست داده و آنها را ترغيب به تماشاي همان نسخه هاي اصل خارجي به نماييم.

 *  آقای عظیمی آخرین اثری که شما در سینما تهیه نموده اید، فیلم "سیب و سلما" می باشد بد نیست که در این گفت و گو، مختصر توضیحی نیز در باره این فیلم بیان نمایید؟
«سيب و سلما» داستان طلبه جواني است كه سيبي را مي‌خورد و پس از خوردن سيب به دنبال مالك اصلي آن و طلب رضايت از او برمي‌آيد.می توان به جرئت گفت که  «سيب و سلما» فيلمي سالم است و مخاطب آن تمام خانواده‌ها هستند. تنها نكته‌اي كه درباره اين فيلم از اهميت خاصي برخوردار است، نحوه تبليغات و اطلاع رساني به خانواده‌هاست تا از نمايش فيلم مطلع شوند و از آن استفاده كنند. فيلم به گونه‌اي است كه به راحتي با مخاطب ارتباط برقرار كرده و او را به تفكر و تعمق وامي‌دارد. فيلم در هر زماني اكران شود مي‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار كند، اما بايد تبليغات و اطلاع رساني درستي صورت گيرد.

برچسب ها: ارزشيابي سينما
 
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: